یک سنجاب تصمیم می گیرد همه افراد جنگل را از درخت مورد علاقه خود دور نگه دارد ("این درخت من است")، اما در تمام طول راه به این نقشه فکر نکرده است! سنجاب درخت خاصی را دوست دارد و از خوردن کاج در سایه آن بسیار خوشحال است. اما سپس سنجاب شروع به نگرانی می کند. اگر شخص دیگری تصمیم بگیرد که این درخت اوست چه؟ اگر آن کسی بخواهد میوه کاج خود را در سایه درخت او بخورد چه؟ آیا سنجاب باید دروازه ای جلوی درخت بسازد تا دیگران را راه ندهد؟ یا شاید یک دیوار؟ بله یک دیوار سنجاب دیوار بلند و بلندی میسازد که هیچکس نمیتواند از آن عبور کند یا از اطراف آن عبور کند. فقط، حالا که یک دیوار وجود دارد، سنجاب چگونه می تواند بداند که آن طرف آن چه چیزی است؟ شاید درخت بهتری آنجا باشد، پر از درخت کاج. شاید حتی یک جنگل کامل از درختان بهتر...
الیویر تالک، نویسنده و تصویرگر مشهور جهان، افسانه ای ساده، خنده دار و مرتبط برای عصر مدرن خلق کرده است. طنز و اغراق تضمین می کند که حتی کوچکترین بچه ها نیز حرص، بیگانه هراسی و ترس از دست دادن آزار سنجاب بیچاره را تشخیص می دهند. با رنگ های نارنجی روشن و زرد، تصاویر گیرا، طیف وسیع احساسات سنجاب دم بزرگ را به زندگی روشن و خنده دار می آورد. این کتاب بسیار سرگرمکننده همچنین آغازگر مکالمهای عالی برای درسهایی درباره اهمیت قدردانی از چیزی است که فرد دارد.
... این داستان چند لایه خود را به بحث به موقع در مورد حرص و طمع، قناعت و بیهودگی دیوارها پیوند می دهد.
این افسانه معاصر درباره پرخوری، خودخواهی، و انزواطلبی برای زمانه ما مناسب است. با طنز اغراق آمیز آن، به راحتی از بین می رود.
این درخت من است و این ها هم میوه های کاج من هستند. اما اگر یک روز کسی به سرش بزند و بگوید که درخت من، دیگر درخت من نیست و درخت خودش است، آن وقت چی؟ و اگر کسی خواست میوه ی کاج من را زیر سایه ی درخت خودش یا میوه ی کاج خودش را زیر سایه ی درخت من بخورد، آن وقت چی؟ و...