نه نفر عائله ی بیچاره ی من که کلیه زن و کودک خردسال هستند برای لقمه نانی محتاج]اند[ نه نان دارم به آن ها بدهم نه فکری که وسیله ی دل داری شان فراهم کنم... در حدود ۷۵ سال و موهای سفید ]دارم[، و اندام لاغر اجازه ی کار کردن به من نمی دهد. تبعید هم کلیه ی سرمایه ام را از کف برده است. تا دیروز اندک اثاثیه ای را که جهت لوازمات روزمره ی خود آورده بودم در عرض چهار ماه که در شیراز هستم فروخته به مصرف خوراک عائله رسانده ام. امروز دیگر هیچ ندارم [...] اگر بخواهم دست تکدی هم دراز کنم، زبان فارسی نمی دانم که سوال کنم.
لطفا در صورت امکان کتابهای با مضامین مشابه را هم معرفی بفرمایید باتشکر