این نمایش نامه ی کوتاه گفت و گوی پنج شخصیت است که عبارت اند از: انیوشکا، سربازرس هدایت، مامیوشکا، دکتر نجابت، و آقای فکرت. برای نمونه از زبان انیوشکا چنین روایت می شود: ".... چیزهایی که آسان نمی گذرند، هرکجا که باشند می آیند و می نشینند روی دامن زن. زن نگاهشان می کند و این می شود همه ی زندگی زن. زن ها همیشه مات اند. مات به این زندگی.... کاش هیچ کس زن نبود. من هم معنی این آرمان که حرفش را می زنند نمی دانم.
کتاب کتاب کوچک(39) گذر پرنده ای از کنار آفتاب