سموره سنجاب زبر و زرنگی است که به همراه خواهرش سمیره در چاله های تن پیربلوط زندگی می کند. یک روز که انگار با روزهای دیگر کمی متفاوت است، پیر بلوط نگران و آشفته به نظر می آید، او از سنجاب ها می خواهد که حسابی مراقب خودشان باشند، انگار اتفاق مهمی در حال افتادن است؛ سموره می داند که روز عجیبی را آغاز کرده اند، حس ناخوشایندی که با شنیدن صدای شلیک گلوله قوی تر می شود.
کتاب سموره