این جلد بررسی جذابی از چیزهایی است که درباره علل و پیامدهای دموکراسی سازی شناخته شده و ناشناخته است.
در ربع آخر قرن بیستم، عرصه بین المللی توسط موجی از تغییرات رژیمی یا به گفته یکی از ناظران و تحلیل گران، «موج سوم گذار به دموکراسی» دگرگون شد. این موج که جغرافیای سیاسی جهان را به طور اساسی دستخوش تغییر کرد، از پرتغال و یونان در سال ۱۹۷۴ شروع شد و اسپانیا، آمریکای لاتین و به طور چشمگیرتری جمهوری های کمونیستی شوروی سابق و اروپای شرقی و مغولستان را درنوردید و رویدادهای شرق و جنوب شرق آسیا را نیز تحت تأثیر قرار داد، دیکتاتوری های باسابقه در سراسر جهان فروپاشیدند و رژیم هایی که هم مدعی داشتن اصول دموکراتیک بودند و هم موفقیت چشمگیری در زمینه پیاده کردن آن اصول داشتند، جایگزین آنها شدند. به خاطر وجود مهم ترین نماد این دگرگونی ها یعنی فروپاشی جهان کمونیسم، که به مدت بسیار طولانی چالش عمده ژئوپلیتیک و ایدئولوژیک برای دموکراسی سرمایه داری غرب بود، دیگر می توان گفت در کارکردهای سیاسی این تغییرات مبالغهای صورت نگرفته است.