سفارش هایی که زمانی از شرکت هایی از نیویورک، شیکاگو و سانفرانسیسکو می آمدند، هم اکنون از شانگهای، هنگ کنگ و سنگاپور می رسیدند. فعالیت میان ایالتی هم اکنون بین المللی شده بود. آنچه قبلا اپراتور های لیفتراگی انجام می دادند اکنون توسط اپراتورهای رایانه ای انجام می گرفت. به دلیل فناوری های جدید، دریافت، ذخیره، بسته بندی، ارسال و توزیع که هفته ها طول می کشید، تنها چند روز زمان می برد. کاری که قبلا به گروهی دوازده نفری نیاز داشت، اکنون توسط سه نفر قابل اجرا بود. هنگامی که او برای اولین بار به شرکت خود پیوست، میانگین کارمندان، سفیدپوست، 55ساله به بالا و دارای مدرک دیپلم دبیرستان بودند. آن ها متولدین جنگ جهانی دوم بودند که سال ها بود در این شرکت مشغول به کار بودند. اما در سمت جدید او، نیروهای کار، زیر سی سال داشتند، چندنژادی و چندفرهنگی بودند و اکثر آن ها مدارک دانشگاهی یا اگر نه حداقل مدارک کالج داشتند. افراد چندفرهنگی متولد دهه 1960 تا 1980 و بین 1980 تا 1990 میلادی نسبت به آن هایی که متولد جنگ جهانی بودند نگرشی متفاوت در مورد کارشان داشتند. آن ها مجموعه ارزش های متفاوتی برای خود در نظر داشتند. مهارت های مورد نیاز یک کارمند امروزی به صورت چشمگیری با بیست سال قبل تفاوت دارد. و همین طور برای کسانی که وظیفه مدیریتی دارند نیز اینچنین است. آنچه قبلا فلسفه مدیریتی «دستور و کنترل» بود، اکنون تبدیل به «اعتماد و پیگیری » شده است. هرچند او کمتر از سه سال در آن شرکت مشغول به کار بود اما آرون مفتخر به این بود که سرعت یادگیری بالایی دارد. او فرایندهای تجارت لجستیک را می دانست. او فن آوری ها را می شناخت و به عنوان یک فرد روبه ترقی شهرت پیدا کرده بود. باوجوداین دو دل بود. این موقعیت جدید شغلی او را به عرصه مدیریتی جدیدی وارد می کرد. او به جای چهارده کارمند، اکنون مسئول پنجاه و پنج نفر بود. به جای اینکه تنها مسئول یک مرکز هزینه باشد، مسئولیت راهبرد و عملکرد سود و زیان مالی یک بخش را بر عهده داشت.