کتاب جعبه سیاه;

کتاب جعبه سیاه

Black Box

کد کتاب : 61832
مترجم : مرضیه ارشادی
شابک : 978-6227006988
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 262
سال انتشار شمسی : 1400
سال انتشار میلادی : 2008
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

«جولی شوماخر» از نویسندگان پرفروش نیویورک تایمز

معرفی کتاب جعبه سیاه اثر جولی شوماخر

کتاب «جعبه سیاه» رمانی نوشته «جولی شوماخر» است که نخستین بار در سال 2000 به چاپ رسید. «النا لینت» و خواهر بزرگترش «دورا»، همیشه رابطه ای نزدیک با هم داشته اند. وقتی «دورا» به افسردگی شدید همراه با افکار خودکشی دچار می شود، «النا» که به تازگی مدرسه اش را عوض کرده و دوستان زیادی ندارد، زندگی خودش را به نوعی متوقف می کند تا کاری تقریبا غیرممکن را به انجام برساند: نجات یک زندگی دیگر. تنها دوست و محرم اسرار «النا»، پسری در آنسوی خیابان است که رازی تاریک را در سینه دارد. همزمان با این که وضعیت «دورا» هرچه بیشتر رو به افول می گذارد، «النا» مجبور می شود میان نزدیک ترین روابطش در زندگی، دست به انتخاب بزند.
جولی شوماخر
جولی شوماخر رمان نویس ، مقاله نویس ، نویسنده داستان کوتاه و استاد دانشگاه آمریکایی است. او استاد نگارش خلاق و ادبیات انگلیسی در دانشگاه مینه سوتا است. شوماخر متخصص در نوشتن خلاق ، داستان های معاصر و ادبیات کودکان است.
دسته بندی های کتاب جعبه سیاه
ادبیات آمریکا
ادبیات داستانی
ادبیات معاصر
ادبیات نوجوان
داستان درام
دهه 2000 میلادی
فهرست برترین کتاب ها برای والدین
نکوداشت های کتاب جعبه سیاه
Schumacher turns a painful subject into a standout novel.
«شوماخر» موضوعی دردناک را به رمانی متمایز تبدیل می کند.
Publishers Weekly Publishers Weekly
It allows readers to see the messy, ugly complexities of mental illness.
این اثر به مخاطبین اجازه می دهد پیچیدگی های آشفته و ناخوشایند بیماری روانی را مشاهده کنند.
Kirkus Reviews Kirkus Reviews
A readable, ultimately uplifting book about a difficult subject.
کتابی خواندنی و درنهایت امیدبخش درباره موضوعی دشوار.
School Library Journal School Library Journal
قسمت هایی از کتاب جعبه سیاه (لذت متن)
هر کسی که اندوه زیادی را به دوش می کشد، نیاز دارد که گاهی اوقات استراحت کند، و آن را بر زمین بگذارد.
کسی که در حال غرق شدن است، خودش را نجات نمی دهد.
به نظرم آمد صحبت کردن با تراپیست مثل این بود که لباس هایت را دربیاوری، بعد پوستت را دربیاوری، و بعد طرف مقابل بگوید: «ممکن است قفسه سینه ات را باز کنی تا کارمان را شروع کنیم؟»