حدود سال ۱۸۶۹ میلادی، خواننده ای فرانسوی با نام «مادمازل زیلی» به همراه برادرش و دو خواننده دیگر راهی یک تورکنسرت جهانی شدند. در توقفی که در یک جزیره کوچک در اقیانوس آرام جنوبی داشتند، متوجه شدند که مردم آنجا از پول استفاده نمی کنند، در نتیجه خوانندگان موافقت کردند بلیت های کنسرت را در ازای هر کالایی که ساکنان جزیره آوردند، بفروشند. اجرایشان بسیار موفق بود. یکی از حاکمان محلی نیز در این کنسرت حضور داشت. آنها توانستند ۸۱۶ بلیت بفروشند. زیلی پنج ترانه از اپراهای محبوب آن دوره را خواند. زیلی در نامه ای که برای عمه اش فرستاده بود، در خصوص کالاهایی که در ازای پول دریافت کرده بود، چنین نوشت: سه خوک، ۲۳ بوقلمون، ۴۴ مرغ، پنج هزار نارگیل، ۱۲۰۰ آناناس، ۱۲۰ کدوتنبل، ۱۲۰ بسته موز و ۱۵۰۰ پرتقال. زیلی در نامه اش عنوان کرده بود که این ثروت بادآورده برای او مشکلاتی ایجاد کرده و چنین سوالی را مطرح کرده بود: با این میوه ها و حیوانات چه کار باید کرد؟