آمار نشان می دهد که در بخش آکادمیک و همچنین محافظه کار جامعه فلسفی ایران معاصر ، بخش قابل توجهی از مقالات ، پایان نامه ها و پروژه های تحقیقاتی به فلسفه تطبیقی اختصاص یافته است. نویسنده یعنی « هانری کربن » در قسمت اول کتاب « فلسفه ایرانی و فلسفه تطبیقی » این مقاله تلاش خواهیم کرد تا این سلطه را با تکیه بر برخی آمارهای رسمی نشان دهیم. اما این رویداد با عوارض جانبی و کمبودهای بی شماری همراه است که در قسمت دوم مقاله مورد بحث قرار خواهد گرفت. در بخش سوم ، علل و ریشه های این رویداد بررسی می شود. اما به نظر می رسد در میان علل مختلف ذکر شده یک علت بارزتر است. تعامل جدی با مطالعات تطبیقی ، مرحله ای از رویکرد بنیادی موسسات محافظه کار و تا حدی متخصصان علوم انسانی در ایران با علوم انسانی غربی به منظور بومی سازی این علوم است و این خود منشا آن برخی انگیزه های عقیدتی و سیاسی است. با نزاع با غرب. دلیل این امر در اجرای قوی افکار فلسفی آن ، مطابق با سیر تحول تفسیر فلسفی در طول زمان ، که در بحث در این مقاله نیز اساسی است ، نهفته است.
هانری کوربَن (یا با تلفظ فرانسوی آنری کُربَن) (به فرانسوی: Henry Corbin) (زادهٔ ۱۴ آوریل ۱۹۰۳ - درگذشتهٔ ژوئیهٔ ۱۹۷۸) فیلسوف، ایرانشناس، اسلامشناس، و شیعهشناس فرانسوی بودهاست. او بخشی از عمر خود را در ایران و خاورمیانه سپری کرد.
هانری کربن در ۱۴ آوریل ۱۹۰۳ در پاریس به دنیا آمد. پدرش هانری آرتور کربن، یک مدیر تجاری، و مادرش اوژن فورنیه کربن بودند. آموزشهای مذهبی کاتولیک را در کودکی آموخت و در مدرسه علوم مسیحی به نهضت پروتستان علاقهمند شد. وی در سال ۱۹۲۲ از مدرسه دیر سنت ماور پاریس دیپلم گرفت و برای تحصیلات دانشگاهی از ۱۹۲۳ به «مدرسه عملی مطالعات عالی» دانشگاه سوربن رفت و در سال ۱۹۲۵ لیسانس فلسفه و در ۱۹۲۸ با رسالهای راجع به آرای رواقی و آگوستینی در اندیشه لویی د لئون ، شاعر سده ۱۶ اسپانیایی فارغالتحصیل شد و بابت آن از دانشگاه سالامانکا جایزه دریافت کرد. وی همچنین از سال ۱۹۲۷–۱۹۲۶ دروسش را در مدرسه زبانهای شرقی آغاز کرد و با زبانهای عربی، سانسکریت آشنا شد و در سال ۱۹۲۹ در زبانهای عربی، فارسی و ترکی مدرک گرفت و به همکاری با کتابخانه ملی پاریس پرداخت. در سال ۱۹۳۳ کوربن با استلا لینهارت دختر کشیش و انسانشناس فرانسوی، موریس لینهارت ازدواج کرد.
هانری کربن، اولین مترجم آثار مارتین هایدگر به زبان فرانسه و همچنین معرفیکنندهٔ فلسفهٔ اشراق سهروردی و حکمت متعالیهٔ ملاصدرا به اروپاییان بودهاست. وی صاحب مکتبی در تاریخ فلسفهٔ اسلامی است و معتقد است فلسفه اسلامی معادل فلسفه عربی نیست و با مرگ ابن رشد پایان نیافتهاست، بلکه سنتی زنده و پویاست که در شرق جهان اسلام، بخصوص حوزه فرهنگی ایران، تداوم یافته و با بهرهگیری از احادیث امامان شیعه و امتزاج با فلسفهٔ ایران باستان و عرفان نظری به اوج رسیدهاست.همچنین از پایهگذاران فلسفه تطبیقی است که به نقادی فلسفهٔ مدرن غرب بر اساس سنت فلسفهٔ اسلامی میپردازد.
کوربن گرچه هنگام تولد پروتستان بود، با سنت کاتولیک پرورش یافت. در ۱۹۲۸ از طریق مدیر بخش مطالعات اسلامیِ سوربُن با نوشتههای سهروردی آشنا شد. سالها بعد کوربن اظهار داشت که آشناییاش با سهروردی، تکلیف سرنوشت معنوی او را برای عبور از این جهان مشخص کرد.
این کتاب کوچک مجموعه ای است از متن چهار سخنرانی عمومی که طی سالهای 1975 و 1976 در ایران ایراد شده است. در نتیجه، این مجموعه مزایا و همینطور کاستی های یک چنین نوشته یی را درخود دارد. برخلاف مباحثی که به لحاظ زمانی به گذشته و آینده ارتباط دارد برای یک سخنرانی زمانی محدود وجود دارد و در پایان این زمان محدود بایستی شنوندگان را با تصور دانش به دست آمده و یا دست کم دانشی آینده رها ساخت، چنانکه اژدری به دریا افکنده می شود که هم می تواند به ماده ای آتش زا اصابت کند و هم می تواند در گوشه ای افتاده و از میان برود.
شاید بتوان همین تمایز میان جهاننگری و روش مطالعه تاریخ تفکر۔ فلسفی ایران را در آثار خود کرین تیز ملاحظه کرد. تردیدی نیست که اهل نظری که از ایران در فلسفه و جهاننگری کربن نظر می کند، می تواند بر دیدگاه ها و نتایج پژوهشهای او خرده ها بگیرد، اما او نمی تواند به روش مبتنی بر پدیدار شناسی و دستاوردهای پژوهش ها و مطالعات او بی اعتناء بماند.