ای داد و هوااار! آخر این هفته جشن پنجاهمین سالگرد ازدواج است. قرار است همه ی فامیل توی یک قلعه ی قدیمی در اشترولنشتاین توی فیزلگو جمع شوند و جشن بگیرند. بابا یک عالمه برنامه ی اجق وجق ریخته؛ شکار گنج، گردش علمی و قایقرانی. ولی از همه بدتر، برنامه ی آوازخواندن من و برادرهای خل و چلم است، آن هم جلوی همه! حتما مثل همیشه سوژه ی پسرعموی بدجنسم می شویم و حسابی مسخره مان می کند. البته خوشبختانه قراراست دو تا دخترعمه ام را برای اولین بار ببینم؛ امیلیا و اولیویا از استرالیا! کسی چه می داند، شاید با آمدن آن ها خیلی خوش بگذرد... باز هم یک عالمه دردسرهای لوتایی که آدم را از خنده روده بر می کند. این بار با صفحه های بیشتر، پر از جشن و شادی!
این کتاب عالیه حتما بخونید من همهی جلدها شو دارم عالین😆 فقط از فروشنده خواهش میکنم قیمتشو بیاره پایین 😀 نویسنده آلیس پانترمولر هست وترجمه گرشم اممم فک کنم نونا افراز هستش 😕 همه رو حفظم اینقدر به جلدش نگاه کردم💪 در واقع فقط میخاستم شما رو با این کتاب آشنا کنم❤️ باور کنین اسم نویسنده و مترجم رو از حفظم😎 یک دنیا دوستون دارم خدا نگهدار❤️❤️❤️ 😋. حتما بخوانید .😋