ما در واقع سه نفر بودیم و هیچ کداممان خیلی باهوش نبودیم؛ یعنی آنطور که مدرسه میخواست، باهوش نبودیم. این بود که عضو «گروه مخفی» شدیم. حالا میتوانیم از روشهای پرورش خلاقیت مشاور مدرسه فرار کنیم؛ همینطور از دست گورخر کوچولو که تازه به دنیا آمده. اما کار «گروه مخفی» به همین راحتیها هم نیست. چون یک جادوگر خپل هم از بین زمین و آسمان پیدا میشود و پای پلیس را به ماجرا باز میکند …
کتاب گروه مخفی