این کتاب نمونه ای کامل از این است که چگونه تحلیل روان شناختی می تواند به یک موضوع مهم برای همه ما تبدیل شود
چگونه است که حتی وقتی به نظر نمی رسد کار زیادی انجام دادۀ باشیم، احساس خستگی می کنیم؟ چگونه است که در برخی شرایط به سرعت بهبود پیدا می کنیم، اما در برخی شرایط نه؟ چگونه است که فرسودگی ناشی از یک روز کاری سخت، با دویدن یا رفتن به باشگاه از بین می رود؟ چرا برخی از فعالیت ها باعث می شوند که احساس خستگی کنیم، اما برخی دیگر که به همان اندازه یا حتی بیشتر انرژی بر هستند، باعث نمی شوند که احساس خستگی کنیم؟ در کل خستگی چیست و چگونه است که چنین نقش مهمی را در زندگی روانی ما ایفا می کند؟ آیا خستگی کارکرد تطبیقی دارد یا صرفا وضعیتی ناشی از عدم موفقیت در فرایند طبیعی مدیریت انرژی است؟ یا اصلا یک مقولۀ کاملا جداست؟ تمرکز اصلی این کتاب بر پژوهش های روان شناسی تجربی در زمینۀ خستگی ذهنی یا شناختی و ابعاد مختلف آن است. این ابعاد نه تنها شامل خستگی ناشی از فعالیت ذهنی است، بلکه مسائل مربوط به اختلالات خواب و کار فیزیکی و خستگی جسمی را نیز شامل می شود. البته ، مشخص است که خستگی ناشی از کمبود خواب با نیازها و مکانیزم های خاص مغز مرتبط است، و یا خستگی فیزیکی شامل مطالبات عضلانی و متابولیکی است که بسیار فراتر از مطالبات مربوط به انجام کارهای شناختی است. با این حال، مولف معتقد است با اینکه به نظر می رسد اشکال مختلف خستگی دارای علل، زمینه ها و شیوه های بروز متمایزی هستند، نحوۀ ایجاد یا رفع خستگی ذهنی نقش مهمی را در تمام آنها ایفا می کند.