ابلیس نفس عمیقی کشید و از روی مبل برخاست. نگاهی به جمع شیاطین در صف انداخت و گفت: بسیار خب، هم اکنون مسابقه را آغاز می کنیم. اولین قسمت مسابقه را با کاری بسیار سخت آغاز می کنیم. خوب گوش کنید. من می خواهم که مقداری از قدرت میترا را برایم بیاورید. هرکس موفق شود عصاره قدرت میترا را برایم بیاورد و...
کتاب زیبا و دوست داشتنیای بود! داستانهای جذابی در رمان داشت که مخاطب رو مجذوب خودش میکرد. و علاوه بر اون ایدهی داستان به نسبت جدید بود و میتونست خواننده رو همراه خودش بکنه علاوه بر اون این رمان توصیفات خیلی زیبایی داشت و روند داستان رو برای خواننده قابل تصور میکرد.😇