مرتضی احمر در کتاب «آرامش» از شخص به نام محسن میگوید. محسن شخصی است که در رمان «نفر پنجم» نوجوانیاش را با عضویت در گروهی که علیه رژیم پهلوی مبارزات مسلحانه میکرده طی میکند و دستگیر میشود و در کتاب «آرامش» پیرمردی است که مریضی لاعلاجی گرفته و منتظر مرگ است. او خاطرات خود و سازمان مجاهدین را از برهم زدن آرامش مردم را برای نوهاش تعریف میکند. در موازی همین داستان روایت دیگری در کتاب شروع میشود از زندگی زنی که در گرداب دنیای مجازی به دام افتاده و درحال بلعیدن خودش و همسرش است.
کتاب آرامش