کتاب تو را دوست دارم چون نان و نمک

Collected poems
کد کتاب : 7779
مترجم :
شابک : 978-9646194939
قطع : جیبی
تعداد صفحه : 123
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 1998
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 19
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

معرفی کتاب تو را دوست دارم چون نان و نمک اثر ناظم حکمت

"تو را دوست دارم چون نان و نمک"، یک "گزینۀ شعرهای عاشقانه" به قلم "ناظم حکمت" است که بیش از همه به ایده‌ ی وصف ناپذیری عشق پرداخته است. "ناظم حکمت" در اشعار مجموعه ی "تو را دوست دارم چون نان و نمک"، تلاشی با سابقه ای دیرین و متناقض را برای انتقال عشق به شکل یک تصویر از تنها چیزی است که باقی مانده، ارائه نموده است. "ناظم حکمت" زیبایی و جلال معشوق را موضوع شعر قرار نمی دهد، بلکه به خود و به عشق اجازه می دهد تا خودش صحبت کند. صمیمی ترین و خصوصی ترین تجربه ی انسانی که عشق نام دارد، با موقعیت هایی مرتبط است که در نوسان بین "من" و "دیگری" است و برای هر انسانی واقعی و قابل درک است. شاعر از طریق نمونه هایی که در شعر خود به کار می برد، تمام عشق خود را آشکار و ملموس می کند و نمونه های مطرح شده چیزی در سطح گل و هدیه یا تصاویر عاشقانه ای که از گذشته ی شعر به جا مانده اند، نیست.
البته دید شاعر نه فراتر از شکوفه های بهاری و نه به بلندای ستارگان آسمان است، بلکه او مشغول به تصویر کشیدن لحظات معمول و اساسی زندگی روزمره است.
"ناظم حکمت" شاعر مدرن ترک و یک شورشی سیاسی بود که در نتیجه ی دستاوردهای سیاسی و ادبی خود، در ترکیه و در سطح بین المللی برجسته شد. به واسطه ی همین فعالیت های سیاسی، بسیاری از آثار او در ترکیه اجازه ی نشر نداشت و تنها زمانی انتشار یافت که دیگر وی از دنیا رفته بود. "ناظم حکمت" از پیشگامان مدرنیسم غربی به حساب می آید و شعر نوی ترکیه، تا حد زیادی مدیون اوست.

کتاب تو را دوست دارم چون نان و نمک

ناظم حکمت
او دارای تباری لهستانی-گرجی-فرانسوی بود.او از سن ۱۴ سالگی به سرودن شعر پرداخت. او در سن ۱۹ سالگی در سفری که به شوروی داشت، از نزدیک با نسل جدید هنرمندان انقلابی آشنا شد و جسارتی بیشتر را در ایجاد تحول در شکل و محتوای شعر ترکیه یافت.ناظم همواره از شاعرانی بود که فعالیت هنری اش را محدود نمی کرد. او با انتشار اشعار و مقاله های خود در میان جوانان محبوبیّت ویژه ای داشت.
قسمت هایی از کتاب تو را دوست دارم چون نان و نمک (لذت متن)
تو را دوست دارم چون نان و نمک/ چون لبان گر گرفته از تب/ که نیمه شبان در التهاب قطره ای آب/ بر شیر آبی بچسبد/ تو را دوست دارم/ چون لحظه ی شوق، شبهه، انتظار و نگرانی/ در گشودن بسته ی بزرگی/ که نمی دانی در آن چیست/ تو را دوست دارم/ چون سفر نخستین با هواپیما بر فراز اقیانوس /چون غوغای درونم /لرزش دل و دستم /در آستانه ی دیداری در استانبول /تو را دوست دارم چون گفتن "شکر خدا زنده ام" /آنها دشمنان امیدند عشق من /دشمنان زلالی آب /و درخت پر شکوفه /دشمنان زندگی در تب وتاب /آنها بر چسب مرگ بر خود دارند /-دندانهای پوسیده و گوشتی فاسد- /بزودی می میرند و برای همیشه می روند /آری عشق من /آزادی نغمه خوان /در جامه ی نوروزی /بازو گشاده می آید /آزادی در این کشور...

زیباترین دریا را/ هنوز نپیمودند زیباترین کودک هنوز بزرگ نشده/ زیباترین روزهایمان را هنوز ندیده ایم/ و زیباترین واژه ها را هنوز برایت نگفته ام

درختان پر شکوفه بادام را دیگر فراموش کن، اهمیتی ندارد/ در این روزگار/ آنچه را که نمی توانی بازیابی به خاطر نیاور/ موهایت را در آفتاب خشک کن/ عطر دیرپای میوه ها را بر آن بزن/ عشق من، عشق من/ فصل پاییز است