داستان از زبان پسر بچه ای که اتفاقا پسر ارباب هم هست روایت می شود، او و حسینعلی با اصرارهای پی در پی حسینعلی تصمیم گرفتند که یکی از زاغ ها را که تازه به روستای آن ها آمده بردارند برای خودشان، آن هم طوری که کسی از این قضیه بویی نبرد.
قصه در فضای روستا اتفاق می افتد، با حال و هوا، روابط، مناسبات و اتفاقات خاص زندگی روستایی در دورانی که مردم به دو دسته خان و رعیت تقسیم می شدند.
کتاب سرو بلند گوراب