1. خانه
  2. /
  3. کتاب برادر گمشده

کتاب برادر گمشده

نویسنده: لیلا معظمی
3.9 از 1 رأی

کتاب برادر گمشده

شکرستان و یک داستان
Lost brother
انتشارات: سوره مهر
٪15
26000
22100
معرفی کتاب برادر گمشده
کتاب برادر گمشده به نویسندگی لیلا معظمی، روایت‌گر گدایی است که در شکرستان زندگی می‌کرد و هیچ کسی را نداشت. اما روزی شخصی به نام مهاراجه برای پیدا کردن برادرش به شکرستان می‌آید تا اموالش را با او تقسیم کند و در آخر داستان مشخص می‌شود گدا همان برادر مهاراجه است.
برادر گمشده یکی از داستان‌های جذاب و آموزنده‌ی مجموعه «شکرستان و یک داستان» است که با روایتی ساده و روان و تصاویری رنگی و جالب برای کودکان ارائه شده.
درباره لیلا معظمی
درباره لیلا معظمی
متولد پنجاه‌ و هفت‌ام، سالی که از زمین و آسمان گل و بلبل بارید و لابد خیلی‌ها فکر کردند قرار است زندگی جور متفاوتی باشد یا بشود. خودم هشتاد و هشت دختردار شدم، همه متلک بارم کردند که چه موقع بچه‌دار شدن، انگار کف دستم را بو کرده بودم! مثل پدر و مادرم، من هم خوش‌خیالی‌های خودم را داشتم، آنها فکر می‌کردند که بچه قرار است امید زندگی‌شان باشد، روزگار را از آنچه هست زیباتر کند و بشود مایه افتخار. بچه‌شان آنی نشد که می خواستند، سال‌های بعدتر هم زندگی چندان روی خوش نشان نداد. به رسم این‌طور نوشته‌ها گریزی نیست و باید گفت: دانش‌آموخته کارشناسی ارشد معماری از دانشگاه آزاد تهران مرکزم. پیش از آمدن دخترم (بچه) و بعد از هفت سال کارکردن با عنوان مهندس معمار، عطای حرفه معماری را به لقایش بخشیدم و رفتم سراغ نوشتن و نقاشی. آن روزها، به ضرورت مادرشدن و دیگر حاشیه‌هایش، «نون» دیگری دم دست نبود، وگرنه لابد در نوازندگی، نانوایی، نجاری و شاید نقالی هم طبع‌آزمایی می‌کردم! کشف بزرگی نبود، پیش‌تر هم می‌دانستم، ولی وقتی با گوشت و پوستم فهمیدم که از نظر خیلی‌ها نوشتن و نقاشی کارهایی‌اند از سر شکم‌سیری و انگار باید زیادی شاد باشی یا از هفت دولت آزاد؛ زخمی کهنه، کهنه‌تر از سی و چند سالگی‌ام، جایی درونم سر باز کرد که تا حالا جرأت نکرده‌ام ته‌اش را بکاوم. حسرتی اما مانده است. خواندن کتاب اگر شغل بود، آن‌وقت می‌شد تمام‌وقت نشست پایش، لیلی‌وار! برای منِ خورهٔ کتاب، خواندن واژه‌های بی‌صاحب، لذت‌بخش‌ترین و زمان‌ برترین کار دنیاست. از هشت‌سالگی شروع کردم و دیوانه‌وار ادامه‌ دادمش. چندسال پیش از باسوادشدنم، بابا کنارمان نبود، وقتی که آمد، با ولع هر کلمه‌‌ای را که از دهانش بیرون می‌آمد می‌بلعیدم. اگر می‌گفت این را نخوان، مناسب تو نیست، همان شب شروع می‌کردم به خواندنش تا شاید راز نبودن بابا لابه‌لای صفحه‌ها پیداشود. اگر می‌گفت آن کتاب را بخوان، همان لحظه شروع می‌کردم به خواندن تا شاید حرف‌هایی را که نمی‌گفت و تشنه شنیدن‌شان بودم، لای سطرهای کتاب پیدا کنم. آن سالها از هوگو، داستایوفسکی، رومن رولان، شولوخوف و کازانتزاکیس خواندم و در نوجوانی در چرخشی کم‌وبیش اعتراضی، شروع کردم به خواندن سیلوراستاین، مارک تواین، ژول‌ورن، رولینگ و کرمانی.
نظر کاربران در مورد "کتاب برادر گمشده"
3 نظر تا این لحظه ثبت شده است

کتاب شکرستان جالب است

1402/03/08 | توسطمحسن - کاربر سایت
0
|

شکرستان کتاب خوبی است ❤️

1402/03/08 | توسطمحسن - کاربر سایت
0
|

❤️من کتاب شکرستان را دوست دارم ❤️

1402/03/08 | توسطمحسن - کاربر سایت
0
|