یک پسر جوان با موهای بلند که تی شرت سفید پوشیده بود و مزین به ستاره ای چند رنگ با برگه های جزوه به طرفم آمد. سریع به انگلیسی گفتم: «نه متشکرم.» در کمال تعجب، او به زبان فرانسه پاسخ داد. «آن ها مجانی هستند، آقا. مجموعه ای از سوالات سرگرم کننده است که به شما کمک می کند شخصیت واقعی خود را کشف کنید.» جزوه ای از او گرفتم. روشنایی جاویدان، که در بطن آن دفن شده بود، این پیشنهاد را رد کردم. حدود ده نفر از آن ها در بازار اعلامیه پخش می کردند. در مورد آن دزدکی کار نمی کردند. کلمات «دین عزرائیلی» با حروف بزرگ در صفحه ی اول آمده بود. قبلا در مورد این فرقه شنیده بودم: آن را فیلیپ لوبوف، نویسنده ی سابق هیپی روزنامه های محلی اداره می کرد. فکر می کنم لامونتان، در کلرمون-فراند. در سال 1973، هنگام بازدید از «پویی دو دوم» با فرازمینی ها برخورد کرد. بیگانگان خود را آناکیم می نامیدند. آن ها میلیون ها سال پیش نسل بشر را در آزمایشگاه ایجاد کرده بودند و پیشرفت خلقت خود را از راه دور دنبال می کردند. عموما، آن ها پیامی برای فیلیپ لوبوف داشتند که کار خود به عنوان مقاله نویس هیپی را رها کرد، نام خود را عزرائیل گذاشت و جنبش عزرائیلی را تا زمانی که در آن بود تأسیس کرد. یکی از مأموریت هایی که به او محول شد، ساختن سفارتخانه ای بود برای استقبال از آناکیم ها در اقامت بعدی شان روی زمین. و در آن جا دانشم در مورد موضوع پایان یافت. همچنین می دانستم که این فرقه نسبتا خطرناک تلقی می شود، که باید با دقت بررسی می شد.