از سال های دهه ی چهل به بعد رویکرد شنیداری- گفتاری، در ایالات متحده ی آمریکا توسعه یافت. این جهت گیری جدید، پاسخگوی نیاز ارتش آمریکا به تضمین دوزبانگی یا چندزبانه گی نیروهای نظامی اش بود. رویکرد شنیداری _ گفتاری، متکی بر الگوی ساخت گرایانه ی بلومفیلد بود. البته این الگو در رویکرد شنیداری _ گفتاری با تئوری های رفتارگراها درخصوص شرطی سازی ادغام می شد. در این رویکرد، یادگیری زبان، اکتساب مجموعه ای از ساختارهای زبانی به حساب می آید. که از طریق تمرین زیاد (و به خصوص تکرار) حاصل می شود و این تمرین و تکرار موجب بهبود عملکردهای اتوماتیک (ناخود آ گاه) یا عادات می شود. در منابع و ابـزار آموزشی آن زمان (اوائـل دهه ی شصت تا حدود هفتاد) چهار مهارت مورد نظر بود که از میان آن ها بیان شفاهی ارجحیت داشت. در مورد بیان نوشتاری، از تعداد اندک تمرین های ارائه شده متعجب می شویم؛ تمرین هایی که اغلب به تبدیل و جایگزین کردن و هم چنین به نوشتن انشا محدود می شوند که در آن از زبان آموز انتظار می رود ساختارهای زبانی ارائه شده در گفتار را به کار گیرد.