من فروغ وکیلی به همراه مامان ناهید، بابا رحمان، داداش فرزاد و خواهرم فرزانه، اعضای یک خانواده هستیم که در جنوب تهران زندگی می کنیم؛ البته خواهرم فرزانه دورتر از ما زندگی می کند. پدرم مغازه میوه فروشی دارد که مغازه اش به منزلمان دور است.