کتاب های متعددی در مورد آگاهی، ذهن، روح و عشق نوشته شده است، اما هیچ کس آن ها را به گونه ای مبتکرانه مانند دکتر ابن الکساندر کنار هم قرار نداده است.
ایبن الکساندر با سابقه ای در جراحی مغز و اعصاب و داشتن تجربه مستقیم از جنبه های غیرعادی واقعیت، یک دارایی فرهنگی منحصر به فرد و ارزشمند در تلاش های ما برای ایجاد درک کامل تر از ماهیت خود و جهان است.
خبر تجربه ام کم کم در جامعه ی محلی ام پیچید و من از طریق شبکه ای از دوستان و آشنایان شروع به برقراری ارتباط با والدین غمگینی کردم که فرزندانشان را از دست داده بودند. این امر منجر به اولین سخنرانی رسمی من در 2010 در شام خیریه ای برای «پناهگاه بچه ها» شد که یک گروه حمایتی است برای بچه هایی که والدین یا خواهرها و برادرهایشان را از دست داده اند. من به آن ها گفتم که چطور تجربه ام موید این باور است که روح فرد، بعد از مرگ جسم مادی، به حیاتش ادامه می دهد. مخاطبانم از شنیدن این حرف تسلی یافتند. به نظر می رسید که صحبت هایم به خیلی از آن ها در روند سوگواری شان کمک می کرد. در قدم بعدی، برای گروه کوچکی از بیست و پنج درمانگر صحبت کردم، با هدف کمک به افرادی که در گروهی به میزبانی کلیسای متودیست پیکلند یونایتد با اندوهی دست و پنجه نرم می کردند. یک هفته بعد، در کلیسای اسقفی سنت جان صحبت کردم، که مایکل سالیوان کشیش اش بود و من هم عضوش بودم. این اولین رویداد عمومی بزرگ بود، که علاقه مندی گسترده تری را برانگیخت و به دنبال آن دعوت های متعدد از سوی دیگر کلیساها و تشکیلات در مناطق اطراف به سویم سرازیر شد.