کتاب دورنمای بهشت برین

The Map of Heaven
چگونه علم، دین و مردم وجود زندگی پس از مرگ را ثابت می کنند
کد کتاب : 1648
مترجم :
شابک : 978-600-6895-46-8
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 179
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2014
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 6
زودترین زمان ارسال : ---

از پرفروش ترین کتاب های نیویورک تایمز

در فهرست کتاب هایی که زندگیتان را دگرگون می کنند

معرفی کتاب دورنمای بهشت برین اثر ایبن الکساندر

کتاب دورنمای بهشت برین، اثری نوشته ی ایبن الکساندر است که اولین بار در سال 2014 به چاپ رسید. دکتر الکساندر با بهره گیری از دانش حکیمان دوران های کهن، دانشمندان مدرن و افرادی با تجربه های معنوی ژرف، واقعیت بهشت و هویت حقیقی ما به عنوان موجوداتی معنوی را به مخاطبین نشان می دهد. او در مورد این که مذاهب مختلف جهان و فیلسوفان این مذاهب چه بینش هایی درباره ی بقای روح پس از مرگ دارند، تحقیقات گسترده ای انجام داد و بسیار شگفت زده شد وقتی فهمید که این بینش ها با تجارب معنوی افراد در زمانه ی کنونی کاملاً همخوانی دارند. الکساندر در کتاب دورنمای بهشت برین، برخی از تکان دهنده ترین داستان هایی را روایت می کند که از افراد مختلف شنیده و آن ها را با بینش جذاب خود به سنت های معنوی کهن ارتباط می دهد.

کتاب دورنمای بهشت برین

ایبن الکساندر
ایبن الکساندر، زاده ی 11 دسامبر 1953، متخصص علوم اعصاب و نویسنده ی آمریکایی است.الکساندر در کارولینای شمالی به دنیا آمد. او ابتدا به دانشگاه کارولینای شمالی و سپس به دانشکده ی پزشکی دانشگاه دوک رفت. الکساندر در سال 1987 از دانشکده ی پزشکی فارغ التحصیل شد و پس از آن، در همین دانشکده و مرکز پزشکی دانشگاه هاروارد به تدریس و پذیرش مراجعان روی آورد.
نکوداشت های کتاب دورنمای بهشت برین
Eben Alexander has become a foundational leader in this movement.
ایبن الکساندر به یکی از رهبران بنیان گذار این جنبش تبدیل شده است.
The Daily Beast

An engaging popular nonfiction.
یک اثر غیرداستانی محبوب و جذاب.
Library Journal Library Journal

A buoyant testimonial.
یک گواهی روح بخش.
Kirkus Reviews Kirkus Reviews

قسمت هایی از کتاب دورنمای بهشت برین (لذت متن)
در غرب، این زمینه ی ذهنی و گرایش طبیعی برای درک مفاهیم معنوی بسیار کم رنگ است. مردم آنقدر در معرض نظرات و تبلیغات ضد و نقیض قرار گرفته اند که تشخیص صحت و سقم آن ها کار آسانی نیست، لاجرم همه ی آن ها را با دیده ی شک و تردید می نگرند. در این میان وجود فرقه ها، مسلک ها و آئین های انحرافی متعدد هم مزید بر علت شده و افراد را بر آن داشته است که تا چیزی به طریق علمی ثابت نشود و مورد تأیید دانشمندان قرار نگیرد، آن را نپذیرند.

«عمیق»، واژه ی جالبی است برای توصیف عملی که همه می دانیم اصلا نمی تواند عمیق باشد. بینایی یک فرآیند کاملا جسمانی است. فوتون های نور در فاصله ای حدود دو سانتی متر پشت مردمک چشم به دیواره ی شبکیه برخورد می کنند و اطلاعاتی که با خود آورده اند به محرک های الکتروشیمیایی تبدیل می شود و سپس از طریق اعصاب بینایی به مرکز درک پیام های بینایی که در قسمت پشت مغز قرار دارد، می رسد. تمام این مراحل یک فرآیند کاملا مکانیکی است. البته وقتی می گویید عمیقا به چشمان کسی نگاه می کنید، همه می دانند منظورتان چیست. شما در واقع روح آن فرد را می بینید - آن قسمت وجود انسان که هراکلیتوس، فیلسوف یونان باستان، 2500 سال پیش، آن را این چنین توصیف کرده است: «روح آن قدر عمیق و وسیع است که حتی اگر تا ابد هم در آن سیر و سیاحت کنید، مرزی برایش نمی یابید.» چه وهم باشد چه نباشد، هنگامی که آن عمق نمایان شود، با لحظه ای نگاه کردن به آن، قدرتش را احساس می کنی.

در دو مورد، قدرت این «عمق» بهتر آشکار می شود: وقتی عاشق می شویم و وقتی شاهد مرگ کسی هستیم. اغلب افراد مورد اول را تجربه کرده اند، اما در جامعه ی ما مرگ آن قدر دور از نظرهاست که افراد کمتری مورد دوم را تجربه کرده اند. اما افرادی که حرفه ی پزشکی دارند یا در محیط های درمانی کار می کنند و دائما شاهد مرگ افراد هستند، فورا منظور مرا درک می کنند. ناگهان آنچه عمیق بود، اکنون دیگر فقط سطحی است. آن نگاه گرم و زنده - ولو شخصی که درباره اش صحبت می کنیم، نگاهش در اثر کهولت سن، مبهم و لرزان شده باشد - سرد و بی حالت می شود.