از جنگ جهانی دوم به بعد، دانشگاهها فرصت چندانی برای خدمت به جامعه پیدا نکردهاند. رفتهرفته که فرصتها بیشتر میشود، اساتید دانشگاه نیز پیرامون شیوۀ مناسبی که نهادهای متبوعشان [برای خدمت به جامعه] باید در پیش گیرند، وارد مناظرهها و مباحث دامنهداری میشوند. دانشگاهها چه وظایفی را باید بر عهده گیرند و کدام وظایف باید بر عهدۀ نهادهای دیگر باشند؟ دانشگاهها تا کجا میتوانند بدون آنکه باری اضافی بر دوش کارمندان و اساتید خود بگذارند، به طرحها و خدمات سودمند خود بیفزایند؟ آیا دانشگاهها فقط باید در برابر مطالباتی که در برابرشان نهاده میشود، پاسخگو باشند یا خود نیز باید در تصمیمگیری در تعیین نیازهای جامعه پیشقدم شوند؟ دانشگاهها چگونه میتوانند به بهترین شکل از منابع خود برای ایجاد تغییرات سازنده استفاده کنند؟
کتاب مسئولیت اجتماعی دانشگاه