1. خانه
  2. /
  3. کتاب گرگ های سرنوگراتس

کتاب گرگ های سرنوگراتس

نویسنده: ساکی
3.6 از 1 رأی

کتاب گرگ های سرنوگراتس

The collected short stories of Saki
انتشارات: فرهنگ نشر نو
٪15
150000
127500
معرفی کتاب گرگ های سرنوگراتس
داستان کوتاه گونه‌ای روایت داستان‌گوست که همواره اساسش را بر شدت و حدت، بریدن تکه‌ای از زمان و زندگی شخصیت‌ها و ضربه‌های ریزودرشت بنا نهاده و در همین مسیر نزد نویسندگانی خاص، هم‌چون تیغی برنده بوده است. بی‌رحمی نسبت به طبقات اجتماعی ختلف، شیوه و فرم زیست و زندگی آدم‌ها، چارچوب‌های اخلاقی – غیر اخلاقی - برآمده از دل برساخت‌های اجتماعی و ... فقط بخشی از انگاره‌ی هکتور هیو مونرو، نویسنده‌ی شهیر انگلیسی ابتدای قرن بیستم است. این نویسنده که با نام ادبی «ساکی» می‌نوشت، به معنای تمام کلمه فرزند زمانه‌ی خودش بود؛ سال‌های آغازین قرنی که متوسط‌بودن در همه‌ی شئونش، ویژگی‌ غالب طبقه‌ی نوظهور شهری بود که نه در زمره‌ی اشراف بودند و نه فرودستان، بلکه در فرایند شکل‌گیری دیوان‌سالاری جدید و ظهور بازارهای نو، سوداگرانه جز به منافع بلاهت‌بار مقطعی خودشان فکر نمی‌کردند و اخلاق و آداب‌دانی جز در راستای نمایشگری برایشان معنایی نداشت. ساکی با حسرت و شوق به جهان ازدست‌شده‌ای می‌نگریست که این طبقه در آن حضور نداشتند و کتاب «گرگ‌های سرنوگراتس» مجموعه‌ای از بهترین داستان‌های کوتاه او با همین انگاره‌هاست. این کتاب را برای شناخت نویسنده‌ای که بسیار کم از او خوانده‌ایم و هم‌چنین بازگشت به جهان نوشتاری پر از شدتی که دیرزمانی‌ست در ادبیات غایب است، باید خواند.
درباره ساکی
درباره ساکی
هکتور هیو مونرو (Hector Hugh Munro) متخلص به ساکی (Saki) (۱۸ دسامبر ۱۸۷۰ — ۱۳ نوامبر ۱۹۱۶) نویسنده و روزنامه‌نگار اسکاتلندی بود. داستان‌های او بازتاب دهندهٔ اوضاع اجتماعی و فرهنگی زمان پادشاهی ادوارد هفتم هستند و با لحنی طنزآمیز به تمسخر تظاهرها، حماقت‌ها و نامهربانی‌های اجتماع می‌پردازند. برخی از داستان‌های ساکی فضایی ترسناک دارند. مونرو پسر افسر پلیسی در میانمار بود. دو ساله بود که به نزد عمه‌هایش در نزدیکی بارنستپل در شهرستان دوون انگلستان فرستاده شد تا با آن‌ها زندگی کند. او بعدها در داستان‌هایی که برای کودکان نوشت شخصیت‌های عمه‌های ظالمی را در داستانش قرار داد تا بدین گونه از سختگیری‌های آنان انتقام گرفته باشد. او در مدرسه بدفورد در اکسمث درس خواند. در ۱۸۹۳ به پلیس میانمار پیوست اما از آنجا اخراج شد. پس از آن به روزنامه‌نگاری پرداخت؛ و برای وست‌مینستر گزت مقاله‌های طنزآمیز سیاسی نوشت. در سال ۱۹۰۰ کتاب طلوع امپراتوری روسیه را نوشت که اثری تاریخی و جدی بود.
او مدتی به عنوان خبرنگار خارجی برای روزنامه مورنینگ پست در بالکان، روسیه و پاریس کار کرد. مونرو در ۱۹۰۸ در لندن ساکن شد و به نوشتن داستان کوتاه پرداخت. رجینالد (۱۹۰۴)، رجینالد در روسیه (۱۹۱۰)، رویدادنامهٔ کلوویس (۱۹۱۲)، دیوها و سوپر دیوها (۱۹۱۴) برخی از آن‌ها هستند.
مونرو در جنگ جهانی اول کشته شد.
نظر کاربران در مورد "کتاب گرگ های سرنوگراتس"
1 نظر تا این لحظه ثبت شده است

چند تا از داستان هاش مخصوا پنجره باز، اسباب بازی‌های صلح، تار عنکبوت و داستانی به نام خود کتاب خیلی قشنگتر بودن. در کل قلم جذابی داره

1403/07/04 | توسططاهره خادمی
0
|