چشم هایم را که باز کردم، نسیمی پرده ی صورتی رنگ نازکی را که نور لطیفی از آن عبور می کرد، به رقص درآورده بود. آرامش آمیخته با بی قراری کنجکاوانه، از آغاز شناسایی روز دیگری خبر می داد؛ روزی از جنس همه ی روزهای شلوغ زندگی، با این تفاوت که سالروز تولدم بود؛ یکی از همان روزهایی که کم اتفاق می افتد و...