بنمایۀ انتقادی کتاب روششناسی اقتصاد خرد جدید این است که دانشجویان اقتصاد، بهویژه در مقطع تکمیلی، دانشی را میآموزند که مابهازای واقعی ندارد؛ محتوای دانش اقتصاد خردی که اساتید اقتصاد رایج به دانشجویان یاد میدهند بیارتباط با دنیای واقعی است؛ دانشی است خالی و خیالی. مهمترین نقطۀ قوت استدلال بولاند برای نشان دادن ماهیت خالی و خیالی اقتصاد خرد نئوکلاسیک تحلیل مفهوم تعادل است. تلاش برای جاانداختن گفتمان جدیدی از مفهوم تعادل بزرگترین دستاورد این کتاب است. در حقیقت، بولاند استدلال میکند که اساتید اقتصاد، برای سادهسازی، تعادل را به معنای برابری عرضه و تقاضا میگیرند؛ با این فرض که شیب منحنیهای عرضه و تقاضا به ترتیب صعودی و نزولی باشد. اما اگر کسی بخواهد دربارۀ این شیبها تردید ایجاد کند پاسخ اساتید اقتصاد معطوف به پایداری یا ناپایداری تعادل خواهد شد. دراینصورت، باید بپرسیم منظور از پایداری یا ناپایداری چیست. آنچه مارشال و والراس برای پایداری و ناپایداری مطرح کردهاند، از منظر بولاند، هیچگاه پاسخی روشن را پیش روی دانشجویان اقتصاد قرار نمیدهد، به این دلیل که هنوز پیشفرض برابری عرضه و تقاضا را مبنای تحلیل پایداری و ناپایداری قرار میدهند. بنابراین، دانشجویان همواره مطالبی یاد میگیرند که نمیفهمند.
کتاب روش شناسی اقتصاد خرد جدید