خود، عامل اجرایی و بخش سازنده ی شخصیت است و به عنوان میانجی بین نهاد و واقعیت عمل می کند. خود نیروی لازم را از نهاد ( مایه اساسی زندگی ) می گیرد. از جانب دیگر فشار واقعیت های دنیا خارج، خود را قادر می سازد که نیروهای نهاد را متناسب سازد. نفوذهای واقعی دنیای خارج که توسط خود بر نهاد تحمیل می شوند اصل واقعیت را جانشین اصل لذت می کند. این بدان معنی نیست که از لذت طلبی صرف نظر شود، بلکه تا جایی که با واقعیت سازگاری دارد، نهاد را برای ارضای نیازهایش حمایت می کند.