روح خودکامه و سرکش نادر عنان اراده و اختیار را از دست عمال و کارگزاران کشوری و لشگری سلب کرده بود و صاحب منصبان و منتسبان به مقامات در حقیقت هیچ گونه اختیاری از خود نداشتند و جرات نمی کردند که جز آنچه نادر می خواهد انجام دهند. در واقع نادر نمی خواست اختیارات کشوری را که با زحمت فراوان قبضه نموده بود در کف دیگری بگذارد. این طرز تفکر در اداره امور موجب شده بود که نادرشاه وزیر و یا مشاوری در اختیار نگیرد و از جمعیت اهل قلم و ملاها نیز دلخوشی نداشت و نفوذ بی رویه دفتر و دستک (به تعبیر امروزی بوروکراسی مزاحم) را یکی از علل انحطاط و ضعف و درماندگی اجتماعات ایرانی می پنداشت.