خداوند در آرای ابن عربی و دیونیسیوس مجعول از دو منظر هستی شناختی و معرفت شناختی مورد توجه قرار گرفته است. ابتدا شناخت خداوند به صفات ثبوتی است. با سلوک انسان به سطح معقولات، عقل دچار حیرت شده و هر آن چه را به خداوند نسبت داده از او سلب می کند. نهایت سلوک، ورود به ظلمت الهی و سکوت است. این ظلمت حاصل مواجهه با انوار الهی است که نور عقل را می سوزاند و معرفتی از نوع متفاوت برای انسان حاصل می شود.
کتاب ظلمتی فراتر از نور