کتاب واژه های سربی

Les mots de plomb lettres de cinema
مروری آزاد بر تاریخ سینما ازطریق نامه نگاری ها
کد کتاب : 94469
مترجم :
سوفیا کرمی
شابک : 978-6229809679
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 200
سال انتشار شمسی : 1401
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

معرفی کتاب واژه های سربی اثر عظیم جابری

نامه‌ها، حتا خصوصی‌ترینشان، همواره دقیق‌ترین توصیف را از تاریخ در لحظه‌شان به دست داده‌اند. رجوع مکتشفانه به نامه‌های ادوار تاریخی گونه‌گون، تنها راه برون‌رفت ما از روایت‌های خطی تاریخ‌نگاری پیشامدرن و یافتن نقطه‌نقطه‌های نامتوازن تواریخ است، همان‌طور که سینما در قرن بیستم تمام سنت قرن نوزدهمی تاریخ‌نگاری را منهدم و تصویرهای تاریخ‌ را با همه‌ی پیچیدگی‌های میان انسان و جهان، ثبت و ضبط کرد. مواجهه‌ی نامه‌ها و سینما، مواجهه‌ی سنت هزارتوهای تاریخ عشق‌ها، سوگ‌ها، پیروزی‌ها و شکست‌ها با مدرن‌ترین اختراع روایتگر ثبت‌کننده‌ی بشر، ایستادن برابر تاریخ‌نگاری‌ایست که تاریخ سینما را دچار همان بلایی می‌کند که خود سینما، جهان را از دست آن نجات داده است! «واژه‌های سربی» یکی از تلاش‌ها در ساختن اجتماع معناداری از نامه‌های سینماگران از ابتدای سینما تاکنون است، برای «مروری آزاد بر تاریخ سینما» و رفتن به دل اذهانی با ساده‌ترین و پیچیده‌ترین ادبیات دورانشان. نامه‌ی خانوادگی چارلی چاپلین به برادرش سیدنی با آن لحن یهودی‌مآبش همان‌قدر لحظه‌ای محقق از سینما در 1914 را برابرمان می‌گذارد که نامه‌ی راجر هیل به کالج کرنل در ستایش اورسن ولز نوجوان در 1931. کتابی که هیچ مقدمه و موخره‌ای ندارد جز نامه‌هایی شورانگیز، زیرک، ساده‌دلانه، اندوهناک و غمین، با کلمه‌های تنخواهانه‌ی «سارا برنار» به «ژان مونه – سولی» آغاز شده و با نامه‌ی «مرلین مونرو»ی محتضر به لی و پائولا استراسبرگ پایان می‌یابد؛ مرلین مونرویی که ملتمسانه از طبقه‌ی بیماران خطرناک تیمارستان به دوستانش نوشته: «من به اینجا تعلق ندارم.»‌ کتاب به دلیل گستره‌ی مناسب انتخاب‌هایش، هم ما را به دلالت‌های ذهن بزرگی مثل «ژان رنوار» می‌برد که با ستایشی منتقدانه، حاوی تیزهوشی و حسن نیت رو به «آنتوان دو سنت-اگزوپری» می‌نویسد: «صداقت ابلهان چنگی به دل‌مان نمی‌زند.»، و هم درون ستاره‌ای مرگ‌اندیش را با اندوهان عمیق شخصی‌اش پیش رویمان می‌گذارد؛ نامه‌ی همفری بوگارت به لوران باکال در 1943: «... کاش می‌توانستم بیست سال جوانتر باشم، آزاد و بدون مسئولیت، با دورنمای سال‌های خوش طولانی در کنار هم، اما احتمالا مجبوریم به خیلی کمتر از این‌ها بسنده کنیم.» همه‌ی ما می‌دانیم که بوگارت فقط 14 سال پس‌از این نامه زندگی کرد و باکال قریب به هفت دهه پس‌از مرگ او.

کتاب واژه های سربی