تظاهر کن از پوست ترکیده ی من عبور می کنی حتا اگر به شکل مشمئز کننده ای بر گوشت منجمدم رد انگشتت بماند انکار نمی کنم از تعفن برگشته ام همراه با اجساد فاسدی که به شکل تعریق از زیر پوستم بالا می آیند بوهای تندی که از تنم بیرون می زند به نسوج پیراهنم آشناترند _از تو که قرار بود ادامه ی رگ هام باشی