من در لس آنجلس متولد شدم. یکی از اولین خاطرات من نگاه کردن به پنجره کادیلاک سیاه است که خانواده من هنگام انتقال به آلبوکرک ، نیومکزیکو ، جایی که بزرگ شده ام ، به آنجا رفتم و من و خواهرم که تابستان های بی شماری را گذراندیم ، در بیابانی وسیع از آنجا عبور کردیم. بعد از ظهرها معجون پریدرست می کردین، با جادوگران شیطانی مبارزه می کردیم و بازی های خیالی دیگری را انجام می دادیم که احتمالاً در ایجاد داستان من به پیشرفت من کمک کرده است.