جورج ریتزر (George Ritzer) (متولد ۱۹۴۰، نیویورک) جامعهشناس آمریکایی است.استاد ممتاز جامعهشناسی دانشگاه جرج ریتزر مریلند، در جامعة دانش آموختگان و معلمان علوم اجتماعی ایران چهرة ناآشنایی نیست. البته دلیل این آشنایی، بیشتر از آنکه به نظریات ریتزر مربوط باشد، به ترجمة کتاب جامعهشناسی در دوران معاصر ربط پیدا میکند که منبع اصلی بخش نظریه در کنکور کارشناسی ارشد علوم اجتماعی است؛ کتابی جامع در زمینة معرفی مکاتب مختلف جامعهشناسی در عصر حاضر که توسط محسن ثالثی به فارسی ترجمه شده و تا سال 1392 به چاپ هفدهم هم رسیده است. پژوهشهای او عمدتاً در حوزه الگوهای مصرف، جهانی شدن، فرانظریه و نظریه اجتماعی پستمدرن است. او استاد دانشگاه مریلند است. اصطلاح مک دونالدیزاسیون از اوست. جورج ریتزر سال 1940 در خانوادهای از طبقة پایین نیویورک متولد شد. پدرش رانندة تاکسی و مادرش منشی اداره بود. ریتزر در توصیف خاستگاه اجتماعیاش، خود را 2 مدرک دکترای خود را در در 28 سالگی از دانشگاه کرنل دریافت کرد. نداشتن سابقة کافی در رشتة جامعهشناسی سبب شد، ریتزر مطالعاتی طوالنی را در زمینة جامعهشناسی آغاز کند. پشتکار او چنان بود که در طول دوران تحصیل در درسهای جامعهشناسی بیش از 120 مقاله با نمرة ممتاز نوشت و با فارغالتحصیلی در سال 1968 ،بهعنوان استادیار در دانشگاه تولین به تدریس مشغول شد. عمده مطالعات جامعهشناسی ریتزر در زمینة الگوهای مصرف، جهانیسازی، روششناسی و نظریات اجتماعی مدرنیسم و پست مدرنیسم است. ریتزر در جوانی به مدیریت بازرگانی عالقه داشت، ولی کمی بعد تمرکز خود را بر حسابداری گذاشت. در سال 1962 از کالج شهر نیویورک در دورة کارشناسی فارغالتحصیل شد. سپس بار دیگر توانست تحصیالتش را این بار در مدیریت اجرایی در دانشگاه میشیگان ادامه دهد و در ساعات فراغت، به تفریحات روشنفکرانهای چون مطالعة رمانهای روسی مشغول شود و بحران موشکی کوبا را پیگیری کند. در سال 1964 ،با فراغت از تحصیل، در »کارخانة فورد« بهعنوان مدیر منابع انسانی مشغول به کار شد. ولی محیط کار برایش راحت نبود و نمیتوانست از خودبیگانگی کارگران کارخانه را تحمل کند. به همین دلیل و بهدلیل داشتن شوق برای انجام کار خالقانه، بهسوی رشتة دیگری در دانشگاه رفت. او این بار برای اخذ مدرک دکترا کوشید