"من وقتی کودک بودم می خواستم نویسنده شوم اگر می دانستم که این امکان وجود دارد. وقتی می توانستم فقط دو کلمه را بخوانم:" تو "و" من "، من یک کتاب را پشت سر گذاشتم و آنها را دوره کردم. خواندن را می دانستم کلید اصلی بقیه جهان بود. من اولین داستان رمز و راز خود را وقتی که در کلاس ششم بودم نوشتم - این مربوط به یک دنباله اسرارآمیز در حوضچه بود. من در سریال های رمز و راز من کلر واتکینز ادامه دادم که در مورد مسیرهای مرموز اطراف دریاچه پپین می نویسم. بعضی چیزها هرگز تغییر نمی کند.