لوئی ترول یِلْمْزلِف یا یلمسلف یا یلمسلو (Louis Trolle Hjelmslev) (زادهٔ ۳ اکتبر ۱۸۹۹ – درگذشتهٔ ۳۰ مهٔ ۱۹۶۵) زبانشناس دانمارکی بود. او بههمراه راسموس ویگو بروندال، مکتب زبانشناسی کپنهاگ را پایهگذاری کرد.[۱] لویی ترول یلمزلف، پسر ریاضیدان برجستهٔ دانمارکی، در ۳ اکتبر ۱۸۹۹ در شهر کپنهاگ متولد شد. وی «فیلولوژی تطبیقی» را تحت لوای هولگر پدرسن (۱۹۵۳–۱۸۶۷) آموخت و در سال ۱۹۲۳ مدرک فوقلیسانس خود را اخذ نمود. پس از گذراندن یک سال در پراگ، به پاریس عزیمت کرد و همانجا، طی سالهای ۱۹۲۶ و ۱۹۲۷، بخش اعظم نخستین اثرش اصول دستور زبان عمومی Principes de grammaire générale(1928) را بهنگارش درآورد. او رسالهٔ دکترای خود را با موضوع «تغییرات آوایی زبان لیتوانیایی» و در سیاقی سنتی نگاشت، و سپس در سال ۱۹۳۴ در دانشگاه اُرهوس بهعنوان «دانشیار فیلولوژی تطبیقی» مشغول بهکار شد، صرفاً با این هدف که بتواند در آینده جانشین هولگر پدرسون شود و کرسی «استاد فیلولوژی تطبیقی» را در دانشگاه کپنهاگ تصاحب کند (۱۹۳۷). وی علیرغم پیشنهادهای تملقآمیز بسیار از سوی دانشگاههای بزرگ خارج از دانمارک، تمام باقی عمرش را در کپنهاگ گذراند، و به انجام سفرهای علمی متعدد، بالاخص پس از جنگ جهانی دوم، بسنده کرد. او در سالهای اولیهٔ کارش فعالیت فوقالعاده چشمگیر و مطالعات بسیار گستردهای داشت، اما در پی آسیبی که بهواسطهٔ یک بیماری مغزی بر وی وارد شد، بهتدریج تواناش رو به کاهش نهاد. میتوان گفت که با شروع گسترش بیماری، فعالیتاش در دههٔ ۱۹۵۰ تا حد زیادی کند شد و در پنج سال پایانی عمرش تلخترین ساعتها را برایش بههمراه آورد. وی در ۳۰ مه ۱۹۶۵ چشم از جهان فروبست. یلمزلف تحصیلاتاش را در فیلولوژی تطبیقی به انجام رسانید، اما آنچه او بدان شهره است سهم عمدهاش در پیشبرد جنبش ساختارگراییست. او مدعی شد که ایدههای سوسور را در مسیری پی میگیرد که تا آن زمان هیچکس آن را در نیافته بود. وی در مخالفت با «مکتب پراگ» بر این باور بود که نظریهٔ زبانی بایستی صرفاً بر صورت متمرکز شود، و این که تمایز بین صورت و جوهر برای چنین نظریهای امری ضروری محسوب میگردد. او نظریهٔ زبان خویش را، که با نام «گلوسمشناسی[Glossematics]» مشهور است، در همکاری نزدیکی با هانس یورگن اولدال (۱۹۵۷–۱۹۰۷) پروراند.