«آندرسن»، کاراکترهایش را در وضعیت هایی سخت و نامطلوب قرار می داد تا شیوهای برای ابراز رنج های درونیِ خودش بیابد.
«قصه های پریان» در اغلب اوقات کودکان را وارد جهانی سرشار از رویدادهای فانتزی می کنند، اما حتی پس از پشت سر گذاشتن دوران کودکی، حقایق اخلاقیِ این داستان ها در قلب و ذهن ما باقی می ماند.
در این مطلب می خواهیم درباره ی چگونگی به تصویر کشیدن «شخصیت های کودک» در داستان ها صحبت کنیم و درک بهتری را از ویژگی های آن ها به دست آوریم.
زمانی در تاریخ بشر، تمامی آثار ادبی به نوعی فانتزی به حساب می آمدند. اما چه زمانی روایت داستان های فانتزی از ترس از ناشناخته ها فاصله گرفت و به عاملی تأثیرگذار برای بهبود زندگی انسان تبدیل شد؟
داستان ها نقشی مهم و حیاتی در رشد و پیشرفت کودکان دارند. کتاب هایی که می خوانند و شخصیت هایی که از طریق ادبیات با آن ها آشنا می شوند، می توانند به دوستانشان تبدیل شوند.
چه اتفاقی می افتد وقتی دو ژانر علمی تخیلی و فانتزی، و انتظارات متفاوتی که از آن ها داریم، در تار و پود یکدیگر تنیده شوند؟
از آثار کلاسیک جاودان گرفته تا شاهکارهای مدرن، به نظر می رسد که نویسندگان همیشه از واقعیت های غم انگیز و غیرمعمول زندگی خود برای خلق داستان های به ظاهر خیالی استفاده می کرده اند.
محققین بیش از 1700 رمان را بررسی کرده اند و در نتیجه ی این تحقیق شش نوع داستان مشخص شده اند – ولی آیا آن ها داستان های دوست داشتنی ما را هم شامل می شوند؟