متولد خرداد سال 65 هستم, مشهد , سومین و آخرین فرزند خانواده. رشته ی ریاضی رو تو دبیرستان خوندم و کامپیوتر که رشته ی مورد علاقه ام بود تو دانشگاه ادامه دادم. سال دوم دانشگاه یعنی سال 84 ازدواج کردم (که بابتش تا عمر دارم از خداوند سپاسگزارم) و انشاا.. تا حدود یک ماه و نیم دیگه منتظر اومدن کوچولومون هستیم تا شیرینی و نمک زندگیمون یک جا تکمیل بشه . بعد از تموم کردن دانشگاه به عنوان تحلیلگر سیستم های نرم افزاری مشغول کار شدم که تکلیفش بعد از این مشخص نیست نوشتن رو از بچگی دوست داشتم و همیشه داستان های نصفه نیمه ای می نوشتم, یه روزی رفتم سراغ همون داستان های نصفه و نیمه و وقتی رسیدم به صفحه ی آخر تک تکشون دلم می خواست که ادامه می داشت تا می فهمیدم آخرش چی می شه . این شد که دنیا را رها کن رو شروع کردم, به این نیت که تمومش کنم. اون زمان حدودا بیست سالم بود.