«هنری دیوید ثورو»: سادگی در طبیعت



با این مطلب همراه شوید تا درباره‌ی این نویسنده، فیلسوف، شاعر و هنرمند طبیعت‌گرای آمریکایی بیشتر بدانیم.

«هنری دیوید ثورو» که در 12 جولای سال 1817 به دنیا آمد، در  مشهورترین اثرش، کتاب «والدن»، از شیفتگی و عشق خود نسبت به طبیعت، سادگی، و استقلال سخن گفت. بسیاری از علاقه‌مندان به ادبیات آمریکا، با دوران حضور «ثورو» در «جنگل والدن»، گرایش او به مکتب «تعالی‌گرایی»، و حمایت های این نویسنده از قانون ممنوعیت برده‌داری آشنا هستند، اما همچنان نکات زیادی در مورد زندگی حرفه‌ای و شخصی «ثورو» برای دانستن وجود دارد. با این مطلب همراه شوید تا درباره‌ی این نویسنده، فیلسوف، شاعر و هنرمند طبیعت‌گرای آمریکایی بیشتر بدانیم.

 

 

ساختن مداد در نوجوانی

در دهه‌ی 1820، پدر «ثورو» در ایالت «ماساچوست» شروع به تولید مداد کرد. «ثورو» در کنار تدریس، پژوهش و فعالیت به عنوان یک کارگر، از کارگاه مدادسازیِ خانواده‌اش نیز درآمدی به دست می آورد. او پس از تحقیق درباره‌ی تکنیک های آلمانی ها برای ساخت مداد، یک دستگاه آسیاب را اختراع کرد که قادر بود مغز مداد را با کیفیتی بهتر تولید کند. «ثورو» پس از مرگ پدرش، مدیریت کارگاه مدادسازی خانوادگی‌اش را بر عهده گرفت.

 

چندی پیش در یک سالن سخنرانی احساس کردم سخنران از موضوعی می گوید که بیش از اندازه با آن بیگانه است؛ بنابراین نتوانست به قدری که برایش ممکن بود، توجه مرا جلب کند. او چیزهایی را شرح داد که در قلبش نبود، حتی به آن نزدیک هم نبود، بلکه نزدیک به بیرونی‌ترین لایه ها و ظواهرِ او بود. بدین معنا در سخنرانی او هیچ اندیشه‌ی حقیقتا مرکزی یا تمرکزبخشی وجود نداشت. من ترجیح می دادم که او همچون یک شاعر، به شخصی‌ترین تجربه هایش می پرداخت. بزرگ‌ترین تحسینی که تاکنون از من شده است، زمانی بود که کسی از من درباره‌ی اندیشه‌ام پرسید.—از کتاب «والدن» اثر «هنری دیوید ثورو»

 


 

 

زندگی مینیمالیستی

مدت ها پیش از آن که خانه های کوچک رواج پیدا کنند، «ثورو» در مورد مزایای زندگی به سبکی ساده و مینیمالیستی می نوشت. او در کتاب «والدن» از رها کردن تجملات زندگی روزمره به منظور آرام کردن ذهن و به دست آوردن زمان کافی برای فکر کردن سخن گفت. «ثورو» در این باره نوشت: «بزرگترین مهارتم، داشتن خواسته های اندک بوده است.» او همچنین علاقه‌ی خود به سادگی را در مورد هنر نویسندگی نیز به کار می گرفت: «این نقصِ برخی از نویسندگان برجسته است که منظور خود را با جزئیات و شرح های بیش از اندازه طولانی بیان می کنند. آن ها می توانند وفادارانه‌ترین، طبیعی‌ترین و واقعی‌ترین شرح ها را از وضعیت عاطفی، ذهنی و جسمانی خود ارائه دهند، اما از میانه‌روی و ایجاز بی‌بهره هستند.»

 

 

مثلث عشقی

«ثورو» در سال 1839 در دفتر خاطرات خود، درباره‌ی احساساتش نسبت به دختری 18 ساله به نام «الن سیوال» نوشت. در سال 1840 برادر بزرگتر «ثورو» یعنی «جان»، از «سیوال» خواستگاری کرد اما با پاسخ منفی او روبه‌رو شد. پس از این اتفاق، «ثورو» دست به کار شد و نامه‌ای برای «سیوال» نوشت و از او درخواست ازدواج کرد. «سیوال» اما به او نیز پاسخ منفی داد، احتمالا به خاطر مخالفت خانواده‌اش با نگرش های لیبرال خانواده‌ی «ثورو» در مورد مسیحیت. «هنری دیوید ثورو» هیچ‌گاه ازدواج نکرد و صاحب فرزند نشد.

 

شایعات در مورد انزواطلبی

تاریخ‌نگاران تلاش کرده‌اند این پندار نادرست را از بین ببرند که «ثورو»، فردی انزواطلب بود که تنها زندگی می کرد تا بتواند تا حد ممکن از سایر انسان ها دور بماند. می توان گفت «ثورو» به جای فردی انزواطلب، شخصیتی فردگرا بود که ارتباط نزدیکی با اعضای خانواده‌اش داشت و در زمان های مختلف، در کنار خانواده‌ی نویسنده و فیلسوف برجسته، «رالف والدو امرسون»، زندگی کرده بود. او برای ساخت کلبه‌ی خود در جنگل «والدن»، از دوستانش از جمله «امرسون» و «برانسون آلکوت»—پدر «لوییزا می آلکوت»، خالق کتاب «زنان کوچک»—کمک گرفت. «ثورو» در زمان اقامت خود در جنگل، میزبانِ مهمان هایش بود، به دیدن دوستانش می رفت و از منطقه‌ای نزدیک به محل اقامتش به نام «کُنکورد» بازدید می کرد. 

 

بیایید شیوه‌ای را که بدان زندگی می کنیم، در نظر آوریم. این جهان، جای تجارت است. من تقریبا هر روز با نفس زدن های تند لوکوموتیو بیدار می شوم. این صدا، رویاهای مرا پاره می کند. چقدر شکوهمند بود اگر می شد انسان ها را لَختی در فراغت دید. جز کار و کار و کار، هیچ نیست. من به سختی می توانم دفترچه‌ای کاملا سفید بخرم؛ معمولا همه‌ی دفترچه ها خط‌کشی شده‌اند تا حساب دلارها و سِنت ها را نگه دارند. مردی ایرلندی زمانی که مرا دقیقه‌ای در مزارع سرگرمِ تأمل دید، یقین کرد که دارم عایدات نقشه‌برداری‌ام را محاسبه می کنم.—از کتاب «والدن» اثر «هنری دیوید ثورو»

 

 

یادداشت‌های بی‌پایان

اگرچه «ثورو» به ایده های مینیمالیستی گرایش داشت، اما تعداد زیادی یادداشت و ایده در ژورنال ها، مقاله ها و نامه هایش می نوشت. او مشاهدات خود از طبیعت پیرامون را روی کاغذ می آورد و با جزئیات فراوان درباره‌ی تمام چیزهایی که می دید—از چگونگی پخش شدن بذر گیاهان در محیط، تا ارتباطِ تغییرات دماییِ تالاب «والدن» با رفتار حیوانات—می نوشت. «ثورو» علاوه بر حجم زیاد یادداشت ها و اطلاعات محیطی، صدها گونه از گیاهان و تخم پرندگان مختلف را جمع‌آوری می کرد.

 

شبی در زندان

«ثورو» در سال 1849 به دلیل اجتناب از پرداخت «مالیات سرانه»، برای مدتی کوتاه به زندان افتاد. او پس از آن گفت که در زندان، احساس آزادی بیشتری از دنیای خارج داشته و این رویداد، تجربه‌ای جالب برایش بوده است. این اتفاق احتمالا به «ثورو» انگیزه داد تا مقاله‌ی مشهور خود به نام «نافرمانی مدنی» را به رشته‌ی تحریر درآورد. این مقاله بعدها بر چهره های تحول‌طلبِ برجسته همچون «ماهاتما گاندی» و «مارتین لوتر کینگ جونیور» تأثیر گذاشت. «ثورو» در مقاله‌ی «نافرمانی مدنی» همچنین درباره‌ی مخالفت های خود با جنگ دولت فدرال با مکزیک سخن به میان آورد.

 

آتش در جنگل

«ثورو» در سال 1844، یک سال پیش از اقامت در «جنگل والدن»، روزی مشغول پختن ماهی هایی بود که به همراه دوستش در جنگل نزدیک به منطقه‌ی «کُنکورد» صید کرده بود. اما علف های پیرامونِ آتشی که آن ها برپا کرده بودند، ناگهان شعله‌ور شد و حدود صد تا سیصد هکتار از جنگل به خاطر وزش بادهای شدید در آتش سوخت. همسایگان «ثورو» تا سال ها بعد، او را به خاطر این رویداد سرزنش کردند. «ثورو» در سال 1850 و در یکی از یادداشت های شخصی خود به توصیف آن روز پرداخت و گفت که زمین چگونه «به شکلی غیرمعمول خشک» بود و چگونه آتش «به سرعت همه جا را در بر گرفت.»

 

تحسین پس از مرگ

در سال 1862، روزنامه ها به شکل گسترده، خبر درگذشت «ثورو» را پوشش دادند. آگهی های درگذشت برای این نویسنده‌ی 44 ساله، در معروف‌ترین مطبوعات ایالات متحده به چاپ رسید. این آگهی ها از «ثورو» به عنوان «نویسنده‌ای نامعمول» و «یکی از بدیع‌ترین اندیشمندان آمریکایی» یاد کردند.

 

من احساس می کنم رابطه‌ام با جامعه و تعهداتم نسبت به آن بسیار اندک و گذرا است. عموما کارهای ناچیزی که معاش مرا تأمین کنند و به واسطه‌ی آن ها، اجازه‌ی خدمت به معاصرین خویش را بیابم، هنوز برایم لذت‌بخش محسوب می شود و اغلب فراموش می کنم که انجام آن ها برای رفع نیاز است. تا اینجا موفق بوده‌ام؛ ولی پیش‌بینی می کنم اگر خواسته هایم را به بیش از این افزایش دهم، ممکن است تأمین آن ها به بیگاری منجر شود. اگر بنا باشد مانند دیگران، هم پیش از ظهر و هم بعد از ظهر خود را به جامعه بفروشم، مطمئنم دیگر چیزی برایم باقی نخواهد ماند که به زیستن بیارزد.—از کتاب «والدن» اثر «هنری دیوید ثورو»

 

 

اهدای کلکسیون به «انجمن تاریخ طبیعی بوستون»

پس از مرگ «ثورو»، «انجمن تاریخ طبیعی بوستون» هدایای ارزشمندی را دریافت کرد. او که یکی از اعضای این انجمن بود، کلکسیون گیاهان، آثار باستانی، و آشیانه ها و تخم های پرندگان را که طی سال ها جمع‌آوری کرده بود، به انجمن تقدیم کرد. گیاهان در این مجموعه شماره‌گذاری شده بودند—بیش از هزار گونه‌ی مختلف از آن ها وجود داشت—و آثار باستانی نیز شامل سلاح هایی سنگی بودند که «ثورو» هنگام کاوش در منطقه‌ی «کُنکورد» پیدا کرده بود.