«جاناتان فرنزِن»—متولد سال 1959—رماننویس و مقالهنویس آمریکایی است که با آثار چندلایه و تحلیلگرانهی خود در مورد آمریکای معاصر، توانسته به جایگاه ادبی برجستهای دست یابد. «فرنزن» در حومهی شهر «سنت لوئیس» در ایالت «میزوری» بزرگ شد و مدتی بعد در کالج «سوارث مور» در ایالت «پنسیلوانیا» حضور یافت.
او پس از فارغالتحصیلی در سال 1981، برای تحصیل به برلین رفت و بعد از بازگشت به ایالات متحده، شروع به نوشتن نخستین رمان خود کرد. «فرنزن» که در این زمان حدود هشت ساعت در روز به نوشتن می پرداخت، برای تأمین مخارج زندگی، آخرهفته ها به عنوان دستیار در پروژهای مربوط به علم «لرزهشناسی» در دانشگاه «هاروارد» کار می کرد.
درماندگی من در برابر رمان آمریکایی، از زمستان 1991 شروع شد. زمانی که برای نوشتن دو فصل آخر کتاب دومم، به «یادو» فرار کرده بودم: اقامتگاه هنرمندان در شمال ایالت نیویورک. از جدایی من و همسرم خیلی نمی گذشت و من زندگیای توأم با انزوایی خودخواسته را در شهر نیویورک در پیش گرفته بودم. هر روز ساعت ها توی اتاق سفید کوچکی کار می کردم. اسباب و اثاثیهی ده سال زندگی مشترکمان را درون کارتن می گذاشتم و شب ها می رفتم پیادهروی توی خیابان هایی که موقع قدم زدن در آن ها به یک اندازه مکالمات روسی، هندی، کرهای و اسپانیایی می شنیدم.—از کتاب «درد که کسی را نمی کشد»
«فرنزن» نخستین رمان خود، «شهر بیست و هفتم» را در سال 1988 به انتشار رساند و داستان آن را در نسخهای خیالی از شهر «سنت لوئیس» روایت کرد. این رمان، شهری پادآرمانی را به تصویر می کشد که در آن، نیروهای پلیس برای ترساندنِ مخالفینِ رئیسپلیسِ قدرتطلبِ شهر، دست به خشونت و سرکوب می زنند. «فرنزن» در رمان دوم خود، کتاب «حرکت نیرومند» که در سال 1992 انتشار یافت، از تجارب کاریِ شخصیِ خودش در حوزهی «لرزهشناسی» استفاده کرد. داستان این رمان که در شهر «بوستون» می گذرد، به یک متخصص لرزهشناسی در دانشگاه «هاروارد» می پردازد که میان زمینلرزه هایی مرموز و دفع زباله های شیمیایی، ارتباطی را پیدا می کند.
«فرنزن» هشت سال برای خلق رمان بعدی خود کار کرد: کتاب «اصلاحات» که در سال 2001 به چاپ رسید، ماجرای خانوادهای پنج نفره را روایت می کند که اعضایش، با ازدواج های ناموفق، روابط خانوادگی آسیبدیده، و مسیرهای حرفهایِ شکستخورده مواجه می شوند. این رمان، تحسین هایی گسترده را از طرف منتقدین ادبی برانگیخت و در سال 2001، «جایزه ملی کتاب آمریکا» را از آن خود کرد.
«فرنزن» پس از مرگ والدینش و پایان یافتن ازدواجش، چندین مقاله برای مجلهی «نیویورکر» نوشت که پس از مدتی، چهارمین کتاب او با عنوان «چگونه تنها باشیم» را شکل دادند. سیزده مقالهی موجود در این کتاب، به موضوعاتی گوناگون می پردازند—از جمله چگونگی مواجههی «فرنزن» با بیماری آلزایمرِ پدرش، و افکار و نظرات این نویسنده در مورد مفهوم سازش و حریم خصوصی. «فرنزن» در سال 2006 یک شرححال به نام «منطقهی ناامنی» را به انتشار رساند و یک سال بعد نیز، ترجمهای از نمایشنامهی «بیداری بهار» اثر دراماتیست آلمانی، «فرانک ودکیند»، را منتشر کرد.
سال ها پیش که هنوز می شد بدون خجالت، سوار ماشین ولوو مدل 240 شد، کاری که همهی ساکنین محلهی «رمزی هیل» می کردند این بود که یک سری از مهارت های زندگی را از نو یاد بگیرند که پدر و مادرها برای فراموش کردنشان به حومهی شهر پناه برده بودند. برای مثال چطور پلیس های محل را ترغیب کنند تا کارشان را درست انجام دهند؛ چطور حواسشان به دزدهای دوچرخه باشد؛ چهوقت آدم مست و پاتیلی را که روی صندلی حیاطشان ولو شده بیرون بیندازند؛ چطور گربه های وحشی را ترغیب کنند تا روی وسایل شنبازیِ بچه های همسایه کارخرابی کنند؛ چطور مشخص کنند اوضاع مدرسه دولتی افتضاح هست یا نه، تا خودشان را به زحمت بیندازند و سر و سامانی به وضعش بدهند.—از کتاب «آزادی»
«فرنزن» در سال 2010 با رمان «آزادی» به دنیای داستاننویسی بازگشت. این رمان، به یک خانوادهی آمریکایی معاصر می پردازد و بر روابط اعضای خانواده با یکدیگر و سایرین، تمرکز می کند. سبک رئالیستیِ رمان «آزادی» و ژرفای روانشناختیِ شخصیت های آن، به شکل مشخص یادآور رمان «اصلاحات» است.
دغدغه های همیشگی «فرنزن» در مورد روابط خانوادگی در رمان بعدی او در سال 2015، کتاب «پاکی»، نیز نمودی آشکار دارد. داستان این اثر دربارهی زن جوانی است که مادرش در مورد پیشینهی زندگی آن ها، چیزی به او نمی گوید. زن جوان در نهایت به سازمانی شبیه «ویکیلیکس» می پیوندد و درگیر ماجراهایی با مدیر این سازمان می شود. «فرنزن»، مشکلات این شخصیت و همینطور اطرافیان گوناگونِ او را به تصویر می کشد تا نقدی گزنده را در مورد مصرفگرایی، فرهنگ دیجیتال، و خودخواهی انسان ها ارائه کند.
«فرنزن» همچنین در سال 2018، یک مجموعه مقاله به نام «پایانِ پایان زمین»، و در سال 2021 رمانی به نام «تقاطع ها» را به انتشار رساند.
نگاهی به رمان «اصلاحات»
این رمان حماسهگونه در حوزهی نقد اجتماعیِ آمریکا در قرن بیست و یکم، به عنوان «نسخهای مدرن از کتاب «خانه قانون زده» اثر چارلز دیکنز» مورد تحسین قرار گرفته و «رئالیسم هیستریک» نامیده شده است: زیر-ژانری در داستان «پست-مدرن» با ویژگی هایی همچون پرداختن به شخصیت های «مانیک»، و موضوعاتی که در حالت معمول، در مرکز توجهِ روایت قرار ندارند. رمان «اصلاحات»، مسائلی گوناگون را به شکلی عمیق مورد کاوش قرار می دهد—از مفهوم جهانی شدن، صنعت داروسازی، و استعمار اقتصادی گرفته تا شرایط اروپای مرکزی و زندگی دانشگاهی در قرن بیست و یکم.
با وجود این مسائل جدی، سبک جذاب و هوشمندانهی رمان «اصلاحات»، به داستان حماسهگونهی این اثر در مورد خانوادهای نهچندان سالم و تلاش آن ها برای برگزار کردن یک کریسمسِ خانوادگی، گرما و انسانیت اضافه می کند. اگرچه این رمان چند روز پیش از رقم خوردن حملات «یازده سپتامبر» در ایالات متحده به چاپ رسید، اما داستان «فرنزن» به خاطر دقتِ خود در تصویر کردنِ خشم و اضطراب هایی که جامعهی آمریکا پس از وقوع حملات تروریستی تجربه کرد، مورد تحسین قرار گرفت.
تجربهی خود من از یازده سپتامبر غیرعادی است، چون تلویزیون در آن حضور ندارد. ساعت نُه صبح، ویراستار کتابم زنگ زد؛ همان چند لحظه قبلش، از پنجرهی محل کارش، صحنهی برخورد هواپیمای دوم به برج ها را دیده بود. بلافاصله خودم را به نزدیکترین تلویزیونی که در اتاق کنفرانس بنگاه معاملات ملکی در طبقهی پایین آپارتمانم بود، رساندم و با جمعی از کارگزاران بنگاه، صحنهی سقوط برج اول و بعدش دوم را تماشا کردم. ولی بعدش دوستدخترم آمد خانه و باقی روز را رادیو گوش دادیم، اینترنت چک کردیم، با خانواده هایمان صحبت کردیم تا از نگرانی درشان بیاوریم، از روی پشتبام و وسط خیابان «لکزینگتون» که پر بود از جماعتی که پای پیاده به سمت بالای شهر راه افتاده بودند، تماشا کردیم که چطور گرد و خاک و دود، کفِ «منهتن» پهن شد.—از کتاب «درد که کسی را نمی کشد»
در داستان «اصلاحات»، «آلفرد» و «اینِد لمبرت» و سه فرزند بزرگسال آن ها، «گری»، «چیپ» و «دنیس»، باری بزرگ را به دوش می کشند. «گری» با افسردگی دست به گریبان است و همزمان تلاش می کند زندگی خانوادگیِ رضایتبخشی داشته باشد؛ «چیپ» با علاقهی وسواسگونهاش به دختران جوان و عواقب اجتنابناپذیر آن، آیندهاش در دانشگاه را به خطر انداخته است؛ و «دنیس» نیز تلاش می کند تا میان موفقیتش به عنوان آشپز و علایق نامرسومش، و همینطور اصرار مادرش بر ازدواجِ او، تعادل ایجاد کند. «ایند» احساس تنهایی می کند و «آلفرد» به بیماری پارکینسون مبتلا شده است.
دلیل اهمیت قالب رمان برای «فرنزن»، توانایی این قالب در روایت داستان های چندگانه نیست، بلکه این نکته است که رمان به عنوان یک قالب هنری، نویسنده را قادر می سازد تا جریانِ پیوندها و روابطی را که زندگی هر فرد را شکل می دهند، برای مخاطبین آشکار کند—در حالی که زندگی واقعی، به خاطر حواسپرتی ها و کاستی ها و فراموشی های موجود در آن، بخش بزرگی از این پیوندها و روابط را در زیر سطح اتفاقات پنهان می کند. «جاناتان فرنزن» در رمان «اصلاحات»، این پیوندها و روابط پنهان را به شکلی درخشان به تصویر می کشد و نقدی بلندپروازانه، بهیادماندنی و البته لذتبخش را در مورد عصر مدرن ارائه می کند.