نگاهی به کتاب «در راه» اثر «جک کرواک»



پیرنگ پرپیچ و خم رمان—بدون یک نقطه‌ی اوج واحد، رویداد مرکزی، یا هر نوع ساختاربندی منظم—بازتابی از مسیر پرپیچ و خم و متغیرِ «سَل» در بخش های مختلف ایالات متحده است.

کتاب «در راه» اثر «جک کرواک» که در دهه‌ی 1950 به چاپ رسید، داستان خود را در دهه‌ی 1940 روایت می کند. این دوره‌ی پس از جنگ، با آرامش و رفاه نسبی برای ایالات متحده همراه بود و همچنین، باعث افزایش شباهتِ بخش های مختلف جامعه آمریکا به یکدیگر شد. رمان «در راه» اما تجسمی از نارضایتیِ فزاینده‌ی تعداد زیادی از جوانان آمریکایی از یکنواختیِ وضع موجود بود—پیش از رقم خوردن تغییرات اجتماعی در دهه‌ی 1960.

 

 

کتاب «در راه» همچنین در کنار شعر «زوزه» اثر «الن گینزبرگ»، یکی از مهم‌ترین آثار متعلق به «نسل بیت» به شمار می آید. این رمان که بیش از هر چیز، داستانی مربوط به مفهوم «سفر» است، شبیه به یک بازگوییِ «پست-مدرن» از آثار ادبی کلاسیک مربوط به همین مفهوم، از جمله کتاب «ادیسه» اثر «هومر»، کتاب «کمدی الهی» اثر «دانته آلیگری»، و کتاب «حکایت های کَنتِربِری» اثر «جفری چاسِر» به نظر می رسد.

 

اولین باری که «دین موریارتی» را دیدم، خیلی وقت نبود که با زنم به‌هم زده بودم. تازه از یک مرض سفت و سخت جان سالم به در برده بودم که فعلا بی‌خیالِ گفتنش می شوم، فقط این را بگویم که یک‌جورهایی مربوط می شد به طلاقِ پُرفلاکتم و این احساس که فاتحه‌ی همه چیز خوانده است. با آمدن «دین موریارتی»، آن قسمت از زندگی‌ام شروع شد که می توانید اسمش را بگذارید زندگی‌ام در راه. قبل از این هم خیلی وقت ها فکر و خیال رفتن به غرب و سیاحت کشور به سرم می زد، همیشه نقشه های مبهمی هم توی سرم بود ولی هیچ وقت راهی نمی شدم. «دین» بهترین آدم برای راه است، چون اصلا در راه به دنیا آمده.—از کتاب «در راه» اثر «جک کرواک»

 


 

آزادی در سفر

هر بخش از رمان «کرواک»—به جز بخش کوتاه پایانی—داستان یک سفر را روایت می کند، و عنوان کتاب نیز به نقش مرکزی سفر در داستان اشاره دارد: بودن در جاده، با موتورسیکلت و خودرو، یا با پای پیاده. سفر، اهمیت زیادی برای شخصیت اصلی داستان، «سَل پِرِدایس» و همراهانش دارد، بیشتر به این خاطر که در ذهنِ آن ها، سفر با نوعی آزادی و احساس کشف ناشناخته ها گره خورده است. وقتی «سل» راهیِ سفر به بخش های گوناگون آمریکا می شود، به آزادیِ خود برای رفتن به هر جا، و وابسته نبودن به مکانی مشخص، فکر می کند.

در ابتدا، هدف «سل» این است که به سمت غرب کشور سفر کند و فرصتی را برای آغاز فصلی جدید از زندگی‌اش بیاید. اما وقتی «سل» به غربی‌ترین نقاط می رسد (به «سان فرانسیسکو» و ساحل غربی)، درنهایت تصمیم می گیرد که به سمت شرق بازگردد. «سل» در این نقطه از روایت درمی یابد که آزادیِ جاده، به هیچ مقصدی وابسته نیست، بلکه بخشی درونی از فرآیند خود سفر است. بودن در جاده و در فرآیند سفر است که باعث می شود «سل»، بیشترین میزان خوشحالی و آزادی را تجربه کند. برای او و دوستانش، خود سفر، اهمیت بسیار بیشتری از هر مقصدی دارد.

این گشت و گذار بی‌وقفه، در فُرم و سبک خود رمان نیز نمود پیدا می کند. پیرنگ پرپیچ و خم رمان—بدون یک نقطه‌ی اوج واحد، رویداد مرکزی، یا هر نوع ساختاربندی منظم—بازتابی از مسیر پرپیچ و خم و متغیرِ «سَل» در بخش های مختلف ایالات متحده است. درست مانند «سل» یا دوستش، «دین»، هنگام سرعت گرفتن در یک بزرگراه، نثر «کرواک» نیز گاهی سرعت خود را افزایش می دهد و با جملات به‌هم‌پیوسته و بلند خود، همان انرژی و هیجانی را به مخاطبین منتقل می کند که کاراکترهای داستان عاشقش هستند. سکون، نه‌تنها دشمن «سل» و «دین» است، بلکه دشمن خود رمان نیز به نظر می رسد. 

 

 

پادفرهنگ

کتاب «در راه» اهمیت فوق‌العاده‌ای برای «جنبش بیت» داشت: جنبشی هنری، ادبی، و پادفرهنگی در دهه‌ی 1950 که هنوز هم موردعلاقه‌ی افرادی است که روحیه‌ی عصیانگری را مهم تلقی می کنند. کاراکترهای «کرواک» از هنجارهای جریان غالبِ جامعه رد می شوند و آن‌طور که می خواهند زندگی می کنند، بدون توجه خاص به قوانین، رفتارهای مرسوم، یا تعارف های اجتماعی. کتاب «در راه»، تعریف‌کننده‌ی «جنبش بیت» است و اغلب تصویری جذاب را از آن ارائه می دهد، اما رمان همچنین به سوالات و مشکلاتی می پردازد که در این جنبش به چشم می خورد.

«سل» و دوستانش در گروه عصیانگرانه‌ی خود، اغلب با همان قضاوت ها و تبعیض های جامعه‌ی عادی روبه‌رو می شوند و توجه مخاطبین را به این سوال جلب می کنند که تا چه حد، پادفرهنگِ «سل» و دوستانش، خود به یک فرهنگ جدید تبدیل می شود، با قوانین و محدودیت های مختص به خودش؟ «سل» معمولا نگران است که از دوستانش جا بماند، و در اغلب روایت، مشغول دنباله‌روی از دوستش، «دین»، است که به نوعی، سردسته‌ی این گروه دوستان به شمار می آید.

آیا عصیان علیه جریان غالبِ فرهنگ و جامعه، فقط به معنای عضو شدن در نوع دیگری از فرهنگ و جامعه است؟ با این وجود، این دسته از سوالات که در رمان تا حدی بی‌پاسخ می مانند، احساس هیجان و آزادیِ موردعلاقه‌ی «جنبش بیت» را به شکل کامل نفی نمی کنند. کتاب «در راه» تصویری همه‌جانبه از این جنبش است، با تمام جنبه های هیجان‌انگیز و مشکلات آن.

 

 

دوستی

رمان «در راه» در کنار پرداختن به مفهوم «سفر»، مفهوم «دوستی» را مورد توجه قرار می دهد. «سل» و گروه دوستانش، یک کلوب یا تشکیلات رسمی را به وجود نمی آورند، بلکه اجتماع کوچک آن ها به واسطه‌ی پیوندهای دوستانه‌ی گوناگون شکل می گیرد. «سل» هر جا که می رود، به دوستانی فکر می کند که می تواند با آن ها وقت بگذراند و معاشرت کند. نام دوستان «سل» معمولا بدون توضیحات و توصیفات قبلی ذکر می شود، به گونه‌ای که انگار مخاطب نیز یکی دیگر از دوستان «سل» است و اطرافیان او را از قبل می شناسد. «سل» هنگام سفر در آمریکا، به واسطه‌ی احساس منحصربه‌فردِ همسفر بودن، دوستی های بیشتر و بیشتری را به وجود می آورد.

این دوستی های عمیق و پرتب وتاب در رمان را می توان نوعی جایگزین برای احساسِ داشتنِ یک خانواده در نظر گرفت، چون بسیاری از کاراکترهای «کرواک» در این داستان، به دلایل مختلف، از تجربه‌ی این احساس محروم بوده‌اند. رمان «کرواک» درنهایت به ستایش از نزدیکی و عمقِ این دوستی های میان همسفران در جاده می پردازد—حتی اگر این دوستی ها تا همیشه پابرجا نمانند.

 

 

نویسندگی

«سل» مانند چندین دوست و همسفر خود، نویسنده است. در حقیقت، «دین» اولین بار به سراغ «سل» می رود تا هنر نویسندگی را از او بیاموزد. بخشی از روشی که «سل» و دوستانش از طریق آن، علیه جریان غالب جامعه دست به عصیان می زنند، پرداختن به شیوه های مدرن و تجربی در ادبیات و سایر قالب های خلاقانه است. این جنبه از داستان «در راه»، اغلب مانند یک خودزندگی‌نامه به نظر می رسد، و رمان را می توان تا حدی درباره‌ی زندگی خود «کرواک» و سایر نویسندگان «نسل بیت» در نظر گرفت.

اما مهم‌تر از این شباهت میان کاراکترهای داستان و افراد واقعی، مسئله‌ی تنشِ همیشگی میان نوشتن و تجربه‌ی زندگی واقعی است. نویسندگی به شکل کلی، نیازمند فاصله گرفتن از زندگی اجتماعی است، جدا شدن از مسیر پرهیاهوی زندگی برای مکث کردن، اندیشیدن، و خلق. با این حال، به شکل همزمان، نویسنده باید موضوع و داستانی در ذهنش برای نوشتن داشته باشد، به همین خاطر، باید زندگی واقعی را با فراز و نشیب هایش مشاهده کند تا تجاربی را به دست آورد که از آن ها می توان برای خلق ادبی استفاده کرد.

این تنش در کاراکتر «سل» به چشم می خورد، کسی که دست‌نوشته‌ی خود را نیمه‌کاره رها می کند تا به سفری به غرب کشور برود. او به دنبال تجارب جدید و جالب در جاده است، اما این یعنی رها کردن نوشته هایش، حداقل برای مدت زمانی مشخص. «سل» شیفته‌ی هیجان و رویارویی با ناشناخته هاست، اما نوشتن را نیز دوست دارد—کاری که نیازمند آرامش، سکوت، ثبات، و نظم است. او این علایق متضاد را به واسطه‌ی تغییر در سبک زندگی خود به تعادل می رساند: رفتن به سفرهای طولانی برای کسب تجربه، و سکونت در جایی ثابت برای نوشتن.