کتاب «هری پاتر و سنگ جادو» نخستین عنوان در مجموعهای هفت جلدی است که به داستان پروتاگونیست محبوب خود، «هری پاتر»، می پردازد. «جی. کی. رولینگ» همچنین چند اثر دیگر را خلق کرده است که ارتباط نزدیکی با مجموعهی «هری پاتر» دارد، از جمله کتاب «قصه های بیدل نقال»، و کتاب «جانوران شگفت انگیز و زیستگاه آن ها» که به فیلمی اقتباسی نیز تبدیل شده است.
«رولینگ» برای خلق دنیای «هری پاتر» از سنتی قدیمی مربوط به داستان های فانتزی کودکان در بریتانیا الهام گرفته است؛ داستان هایی که درس هایی اخلاقی را در خود جای دادهاند، مانند کتاب «شیر، ساحره، و کمد لباس» اثر «سی. اس. لوئیس» که در آن، کودکانی معمولی از طریق یک کمد لباس به جهانی جادویی منتقل می شوند. برخی از آثار «رولد دال» نیز شباهت هایی مشخص با مجموعه «هری پاتر» دارد. به عنوان نمونه، در کتاب «جیمز و هلوی غول پیکر»، «جیمز» به شکلی تراژیک والدین خود را از دست می دهد و مجبور به زندگی در کنار خویشاوندانِ نهچندان مهربانِ خود می شود—مانند خود «هری» که مدتی را در کنار خانواده «دورسلی» می گذراند. برخی از مخاطبین همچنین به شباهت هایی میان نوع شخصیتپردازیِ «رولینگ» و برخی از آثار «چارلز دیکنز» اشاره کردهاند که در آن ها، نام کاراکترها نشاندهندهی ویژگی های رفتاری آن هاست.
خانواده «دورسلی» همیشه واهمه داشتند که روزی خانواده «پاتر» در آن حوالی آفتابی شوند و سر زبان ها بیفتند. این را نیز می دانستند که خواهر خانم «دورسلی»، پسری کوچک دارد ولی هرگز او را ندیده بودند و این بهانهای دیگر برای دوری کردن از خانواده «پاتر» به دستشان می داد: نمی خواستند پسرشان با پسر آن ها دوست و همبازی شود. خلاصه، داستان ما از یک روز سهشنبه آغاز شد. صبح آن روز وقتی آقا و خانم «دورسلی» بیدار شدند، هوا ابری بود و همهچیز عادی به نظر می رسید و از وقوع یک واقعهی عجیب و اسرارآمیز در سراسر کشور هیچ نشانهای وجود نداشت.—از کتاب «هری پاتر و سنگ جادو» اثر «جی. کی. رولینگ»
جادو
کتاب «هری پاتر و سنگ جادو»، داستان «هری پاتر» را آغاز می کند: پسری که در یازده سالگی متوجه می شود که یک جادوگر است. مجموعهی «هری پاتر» به ماجرای نبردی حماسی میان نیروهای «خیر» و «شر» در «دنیای جادوگری» می پردازد، اما نخستین کتاب این مجموعه، در اساس، داستانی دربارهی «بلوغ» است. «هری» در نخستین سال های زندگی خود احساس می کند که با افراد پیرامون خود (که توانایی جادویی ندارند و «ماگِل» نامیده می شوند) کاملا متفاوت است، اگرچه دلیل آن را هنوز نمی داند.
«هری» اما پس از کشف توانایی های جادویی خود و آشنایی با سایر جادوگران و دنیای آن ها، می تواند از نظر ذهنی رشد کند و اعتمادبهنفس بیشتری داشته باشد. به همین خاطر، جادو، صرفا بخشی هیجانانگیز از دنیای فانتزی «رولینگ» نیست، بلکه استعارهای است برای مسیر رشد و بلوغ شخصیت اصلی داستان. سفر «هری» از دنیای بیجادوی «ماگِل ها» به «دنیای جادوگری»، نشانگر سفر او از دنیای انزوا و ناامیدی به جهانی سرشار از زیبایی و هیجان است که «هری» می تواند آن را «خانه» بماند.
رمان «هری پاتر و سنگ جادو» بسیاری از ویژگی های اصلی و ثابت در داستان های کلاسیک مربوط به «بلوغ» را در خود جای داده است: «هری پاتر» کودکی تنها و بیسرپرست است که نسبت به اطرافیان و دنیای پیرامون خود احساس بیگانگی می کند. اما وقتی که او وارد مدرسهای جدید می شود و دوستانی جدید پیدا می کند، این نکته را می فهمد که تفاوت هایش با دیگران به او این فرصت را داده که خانهای جدید را برای خود به وجود آورد. چیزی که باعث تمایز داستان «هری پاتر» از سایر فانتزی های مشابه می شود، توجه «رولینگ» به این نکته است که پیدا کردن جایی که می توان آن را «خانه» نامید (جایی که در آن، تفاوت های هر فرد می تواند به نقاط قوت او تبدیل می شود)، به معنای واقعی کلمه، تجربهای جادویی است.
عشق
در بطن داستان «هری پاتر و سنگ جادو»، اهمیت عشق به خانواده و دوستان جای گرفته است. پدر و مادر «هری»، «لیلی» و «جیمز»، او را بسیار دوست داشتند، و پس مرگ آن ها، «هری» تحت مراقبت خالهاش، «پتونیا»، و همسر او، «ورنون»، قرار گرفت: خانوادهای غیرجادویی یا «ماگِل» که رفتاری بسیار بد با «هری» دارند. «هری» پس از حضور در مدرسه «هاگوارتز»، دوستانی را می یابد (در درجه اول، «رون» و «هرماینی») که به او نشان می دهند عشقی که در دوستی وجود دارد، می تواند درست به اندازهی عشق میان اعضای یک خانواده، مهم و تأثیرگذار باشد.
همزمان با این که «هری» دربارهی توانایی های جادویی خود بیشتر می آموزد و تلاش می کند تا در مقابل نیروهای شرارت در «دنیای جادوگری» بایستد، «رولینگ» به مخاطبین نشان می دهد که عشق، خانواده، و دوستی، نقش نیرویی محافظ را دارد که به «هری» کمک می کند بر چالش های پیش روی خود غلبه کند.
قدرت عشق، مفهومی است که در سراسر مجموعهی «هری پاتر» مورد توجه قرار می گیرد، اما نوع نگاه «رولینگ» به این مفهوم، از همان نخستین صفحاتِ نخستین کتاب در این مجموعه آشکار است. عشق، فرصت زندگی کردن را به «هری» می دهد، و به او کمک می کند تا در مقابل نیروهای شرارت بایستد. درنهایت، این عشق است که به تفاوت سرنوشتساز میان «هری پاتر» و «ولدمورت» تبدیل می شود، و غلبهی «نیکی» بر «بدی» را ممکن می سازد.
به سبیلش دست کشید و در فکر رفت. اسم «پاتر» چندان هم غیرمعمول و کمیاب نبود. یقین داشت افراد بیشماری با این اسم وجود دارند که برحسب اتفاق، نام پسرشان هم «هری» است. حتی اطمینان نداشت که اسم خواهرزادهی زنش «هری» باشد. اصلا او را ندیده بود. ممکن بود اسمش «هاروی» یا «هارولد» باشد. چرا باید همسرش را نگران می کرد؟ او حتی از شنیدن اسم خواهرش هم ناراحت می شد. آقای «دورسلی» همسرش را سرزنش نمی کرد، اگر خودش هم چنین خواهری داشت، همان مسائل پیش می آمد.—از کتاب «هری پاتر و سنگ جادو» اثر «جی. کی. رولینگ»
قدرت
برای «هری» و دوستانش در «هاگوارتز»، جادو به معنای میزانی مشخص از قدرت است: توانایی معلق نگه داشتن یک پَر در هوا، تبدیل کردن کبریت به سوزن، یا پرواز کردن روی چوب جارو. «رولینگ» اما همچنین این موضوع را مورد توجه قرار می دهد که طمع برای کسب قدرت بیشتر، می تواند پیامدهایی ویرانگر داشته باشد. «ولدمورت»، نمونهای کامل از این نکته است که قدرت و طمع چگونه به شرارت می انجامد: تمایل این شخصیت به کسب قدرت بیشتر و بیشتر، او را به شرورترین جادوگر در تاریخ تبدیل می کند.
اگر عشق را نیروی محرکهی «نیکی» در رمان «هری پاتر و سنگ جادو» در نظر بگیریم، در این صورت، قدرت و طمع را می توانیم نیروی محرکهی اصلیِ «بدی» تلقی کنیم. با این که کاراکترها در دنیای «هری پاتر» همیشه تا این اندازه سیاه و سفید نیستند (حتی کاراکترهای «خوب» نیز گاهی به واسطهی قدرت و طمع وسوسه می شوند)، اما نوعِ شخصیتِ آن ها درنهایت از طریق توانایی یا ناتوانیشان در غلبه بر طمعکاری و قدرتطلبی، برای مخاطبین مشخص می شود.
قوانین
اگرچه «دنیای جادوگری»، آزادیای را در اختیار «هری» می گذارد که او در زندگی سابقش در کنار خانواده «دورسلی» از آن بیبهره بود، اما قوانین و قواعد مشخصی نیز در این دنیای جدید (بهخصوص در «هاگوارتز») وجود دارد که «هری» باید به آن ها پایبند باشد. «هری» در ابتدا قصد ندارد که نظم مدرسه را به هم بزند، اما در طول رمان، مجبور می شود این قواعد و قوانین را یکی پس از دیگری درهمبشکند. او اعتقاد دارد که وقتی قوانین در تضاد با تصمیم درست و اخلاقی هستند، درهمشکستنِ آن ها بهتر از پیروی از آن ها خواهد بود.
«جی. کی. رولینگ» از این طریق، این ایده مورد توجه قرار می دهد که انجام دادن کار درست، بسیار مهمتر از پیروی کردن از قوانین به شکل بینقص است. اگر «هری پاتر» در نخستین سال حضور خود در «هاگوارتز»، قوانین مدرسه را زیر پا نگذاشته بود، «ولدمورت» به احتمال خیلی زیاد به «سنگ جادو» دست می یافت، با هدفِ گرفتنِ انتقام به قدرت بازمی گشت، و دنیای جادویی «هری» را نابود می کرد.