سرگذشت آزادی در دنیایی پادآرمانی



داستان «سرگذشت ندیمه» از آثار بسیار مطرح اتوود است که با وجود انتقادهای فراوان در سال ۱۹۸۵ منتشر شد.

نام «سرگذشت ندیمه» برای کسانی که اهل تماشای فیلم و سریال هستند، نامی بسیار آشنا است؛ سریالی که این روزها مخاطبان بسیاری را در سراسر جهان به دست آورده و طرفداران خاص خودش را دارد اما شاید ندانید که این سریال پرطرفدار، اقتباسی است از رمانی بسیار موفق و پرفروش به همین نام اثر نویسنده‌ی کانادایی، مارگارت اتوود که در طی سال‌های متمادی که از نشر آن می‌گذرد، نقدها و تحسین‌های فراوانی را در میان منتقدین ادبی متوجه خود کرده است.

 

 

مارگارت اتوود، یکی از تحسین شده ترین نویسندگان عصر حاضر، از آن دست هنرمندانی است که می توان نام «همه فن حریف» را بر رویشان گذاشت. اتوود که در هجدهم نوامبر سال 1939 در اُتاوا چشم به جهان گشود، او نویسنده، منتقد ادبی، فمینیست و فعال سیاسی و از شخصیت‌های سرشناسی کشور کانادا به حساب می‌آید که از سال 2001 نام وی در میان مشاهیر ستاره‌دار این کشور قرار گرفته است. نام او در دنیای ادبیات معاصر نیاز به معرفی چندانی ندارد و شکوه آثار این بانوی نویسنده به شکلی گسترده در سراسر اروپا، آمریکا و البته زادگاهش، کانادا مورد ستایش قرار می گیرد. 

او تا به حال جوایز ادبی بسیاری را کسب کرده که جایزه‌های پرنسس آستوریاس، آرتور سی. کلارک و جایزه‌ی ارزش‌مند بوکر از آن جمله هستند. از اتوود بیش از 40 رمان و تعدادی کتاب‌های غیرادبی به چاپ رسیده است که تا به حال تعداد کمی از آن‌ها به زبان فارسی برگردانده شده است که البته «سرگذشت ندیمه» از زمره‌ی آثار ترجمه شده‌ی اوست. اغلب آثار این نویسنده ریشه در رئالیسم سنتی داشته و شخصیت اصلی آن‌ها را زنان تشکیل می‌دهند. او داستان‌های خود را واقیعت‌های اجتماعی را با ترکیبی از رگه‌های طنز، تخیل و اسطوره روایت می‌کند.

داستان «سرگذشت ندیمه» از آثار بسیار مطرح اتوود است که با وجود انتقادهای فراوان در سال ۱۹۸۵ منتشر شد. این رمان که در سال ۱۹۸۷ موفق به دریافت اولین جایزه‌ی آرتور سی. کلارک شده است، شرح آمریکایی در زمان آینده است که در آن زن‌ها نه تنها قدرتی برای تعیین سرنوشت خود ندارند بلکه از داشتن کم‌ترین حقوق انسانی و مادی خود نیز بی‌بهره هستند. دنیایی که در آن زنان تنها بر اساس وضعیت تأهل و باروری خود ارزش‌گذاری می‌شوند؛ به‌عبارت دیگر در این داستان، زن‌ها برده‌هایی نا چیز در دست مردان محسوب می‌شوند. شخصیت اصلی این داستان  یک ندیمه به نام «آفرد» است که برای فرزند آوری مقام عالی رتبه‌ای در دولت که همسرش نازاست، گماشته شده و یکی از دارایی‌های او به حساب می‌آید. 

 

اتوود در این اثر قصد دارد تا امید را به خواننده تزریق و به جوامع دیکتاتوری هشدار دهد که با ظلم و ایجاد محدودیت نمی‌توانند ماندگار شوند. داستان «سرگذشت ندیمه» هم‌زمان هم خواننده را می‌ترساند و هم او را امیدوار و شیفته‌ی خود می‌کند. نویسنده در این کتاب دنیایی سیاه را خلق کرده است که در آن زنان هدف اصلی ظلم و ستم مردان حاکمیت قرار گرفته‌اند، تمامی حقوق و آزادی‌های فردی آن‌ها به شدت نقض شده، اجازه‌ی کار در بیرون از خانه، اجازه‌ی ارتباط با دیگران و مالکیت دارایی‌های خود را از دست داده و همان طور که گفته شد بر اساس وضعیت تأهل و قدرت باروری خود دسته‌بندی و سنجیده می‌شوند؛ با این تفاصیل بی‌راه نیست که این اثر به یک ناکجاآباد فمینیستی معروف شده است.

سرگذشت ندیمه رمانی پادآرمانی است که در ژانر علمی تخیلی قرار گرفته است؛ البته خود نویسنده، با این که کتابش برنده‌ی جایزه‌ی آرتور سی. کلارک نیز شده است، چنین عقیده‌ای ندارد. او رمان خود را متعلق به ادبیات متفکرانه دانسته و در گفت‌وگویی که با یکی از نشریات انجام داده، چنین گفته است:

باید میان ادبیات تخیلی و ادبیات متفکرانه تمایز قایل شد. ادبیات تخیلی در مورد موضوعاتی است که انسان هنوز قادر به انجام آن‌ها نیست اما ادبیات متفکرانه مسایلی را در بر می‌گیرد که قادر به انجام آن‌ها هستیم.

جالب است بدانید که روایت سرگذشت ندیمه در سال 2005 روایت می‌شود، یعنی در آینده‌ای 20 ساله نسبت به زمان انتشار کتاب؛ سال 1985. 
خط داستانی در این اثر توسط شخصیت ندیمه روایت می‌شود و ما نام او را هیچ گاه نخواهیم دانست، زیرا «آفرد» تنها یک لقب است که توسط جریان حاکمیت با او داده شده است چرا که وی در مالکیت شخصی به نام «فرد» است. او اجازه دارد روزی یک بار برای خرید از خانه‌ی ارباب و همسرش خارج شده و به بازار برود. در بازار تصاویر جای واژگان را گرفته‌اند به این دلیل که زنان در دنیای جدید دیگر حق خواندن و نوشتن ندارند. او هم‌چنین ماهی یک بار با ارباب هم‌بستر می‌شود و دعا می‌کند که از وی باردار شود، زیرا در این سرزمین باروری رحم است که به زنان ارزش می‌بخشد.
سرگذشت ندیمه آکنده از هراس و هشدار است که نوع بشر را از آمیخته شدن تیره و تار روابط انسانی به ویژه روابط میان زن و مرد و تبعیض‌های جنسیتی بر حذر می‌دارد. این رمان را از لحاظ نوع نگاه به آینده و سیاست، از برخی جهات به رمان 1984 نوشته‌ی جورج ارول تشبیه شده است.

اگر سریال سرگذشت ندیمه را ندیده‌اید، تماشای آن را به شما توصیه می‌کنم. اما پیشنهاد می‌کنم برای درک کامل این داستان و زیر و بم آن لذت خواندن اصل کتاب را از دست ندهید.