دبی فورد نویسنده، مدرس، معلم و سخنران شناخته شده آمریکایی است، بیشترین شهرت او برای کتاب نیمه تاریک جویندگان نور است که توسط نیویورک تایمز در سال ۱۹۹۸ با هدف کمک به خوانندگان خود در غلبه بر سایه فردی با کمک روانشناسی مدرن و دستورالعملهای معنوی به چاپ رسیدهاست. این کتاب در سال انتشار خود جز پرفروشترین کتب سال بود. در سالهای پس از آن، او مسیر خود را با نگارش هشت کتاب دیگر ادامه داد، جدایی معنوی، چرا آدمهای خوب کارهای بد میکنند، پاکسازی آگاهی: برنامهای در بیست و یک روز برای ارتباط با مقصود جان، بیش از ۱ میلیون نسخه به فروش رفت و به ۳۲ زبان زنده دنیا ترجمه گردید.
او کارگاههای آموزشی «فرآورش سایه» را به میزبانی رادیو و تلویزیون برگزار نمودو نیز «مؤسسه تحول آموزشی فورد» را تأسیس نمود.
یک کتاب فوق العاده مفید.
بحثی عاقلانه درباره ماهیت دوگانه ذهن انسان.
این شاهکار از وضوح پایدار، مهمترین و درخشان ترین کتاب دبی فورد است.
هر کسی که این کتاب را بخواند ، یکبار دیگر کامل می شود.
دبی فورد یک روش شگفت انگیز برای تاباندن نور به تاریکی شخصی ما دارد. او این کار را قبلا انجام داده بود ، و حالا هم دوباره آن را انجام داده است. او یک کاوشگر عالی در اعماق وجود ما است.
شرم انکار شده و پردازش نشده، از جمله عواملی است که ما را به سوی ویران گردانیدن موفقیت هایمان، طغیان بر ضد منافع شخصی مان، برداشتن آنچه متعلق به ما نیست، بی آبرو شدن به جهت پیروی از عادات گذشته مان و تخریب روابطمان می کشاند. خراب کردن خود، شیوه ای است برای آشکار گردانیدن شرم درونی مان یعنی ناآگاهانه کاری را انجام می دهیم که خود را در برابر دیگران بی آبرو می کنیم تا بتوانیم جلوی حادثه ای را بگیریم که موجب می شود بیش از این شرمگین شویم؛ به عبارت دیگر اگر به حساب شرم مان نرسیم، او به حساب ما رسیدگی می کند. اگر باز هم انکار یا سرکوبش کنیم، آن را به گونه ای ویرانگرانه بروز خواهیم داد. برای همین است که بسیار مهم است با درد و رنج گذشته مان کنار آییم، از آن بیاموزیم و از آن برای رشد و کمک به بیشتر کامل و یکپارچه شدن بهره بگیریم؛ آن وقت است که دیگر ناچار نیستیم کاری را انجام دهیم تا آنچه را قادر به دیدنش نیستیم، علنی و ظاهر کنیم. وقتی ارزش ذاتی شرم را درک کردیم، خواهیم دانست که چیست، خواهیم دانست رهنمودی روحی برای کمک به ما برای درک عمیق ترین لایه های وجودی مان و درمان زخم های عاطفی مان و غیرفعال سازی برنامه ریزی منفی مان است و این را باید یک درمان روحی دانست، شیوه ای برای درمان روح به منظور هدایت ما تا با سرشت درست و سالم مان ارتباط صمیمانه تری برقرار کنیم. اقدام به ویران کردن خویش به نظر می رسد از اندوه ناشی شده باشد، اما به عقیده من، این نوع اقدامات شیوه ی طبیعی نشان دادن شرم درونی و نهانی و شکافی است که در درونمان وجود دارد. ممکن است بتوانیم برای مدتی این شرم نهانی را حفظ کنیم تا اینکه روزی درست سر بزنگاه، شرایطی پیش می آید و عواملی دست به دست به هم می دهند تا یادآورمان شوند چه چیزهایی را در اعماق درونمان پنهان کرده ایم. ممکن است آن شرایط احساس شکست، ناکفایتی و ناشایستگی باشد که شروع به تکان دادن و لرزش انداختن جهان درونمان کند و ما را دلواپس و نگران و تلخ و مردد نسبت به خویش گرداند. پاچه بسا شرم مان موجب شود احساس کنیم بیش از دیگران به موفقیت دست یافته ایم و هدف هایمان برآورده شده. این ممکن است زمانی رخ دهد که به سطحی از موفقیت، محبت، عشق یا ستایش دست یابیم که در خارج از حوزه آشنای آسایش ماست.
«روانشناسی» برای بسیاری از نویسندگان، موهبتی بزرگ است و بینشی ارزشمند را درباره ی چگونگی کارکرد ذهن انسان به آن ها می بخشد.
توایران این جورکتابها کاربرد ندارد برای اینکه اینها قبول ندارن که ادمهای خوب بد میکنن وگرفتار میشن ادم به چیزی که معتقد هست گرفتار میشود درحالی که ادمهای بد به چیزی معتقد نیستن که گرفتارش بشن امان از دل غافل