کتاب «آقا قچ قچی» ماجرای آرایشگر مرتبی است که خیلی به کارش وارد است. او موهای همه را خوب کوتاه میکند. سر او خیلی شلوغ است و همه از کارش راضی. تا اینکه یک روز آقای قچ قچی راه میافتد توی خیابان و از موها و سبیل همه ایراد میگیرد و با قیچی برایشان مرتباش میکند. این ایراد گرفتن اینقدر ادامه پیدا میکند که پرندهها و درختها و هیچ چیزی از دست او در امان نمیماند. آقای قچ قچی خودش را هم از یاد میبرد و مغازه و خودش روز به روز شلختهتر میشود. او فکر میکند به کارهایاش تا اینکه دوباره میشود آقای قچ قچی مرتب اما نه ایرادگیر!
کتاب آقا قچ قچی