آمایش سرزمین برنامهریزی و ساماندادن نحوه اشغال فضا و تعیین محل سکنای انسانها و محل فعالیت و تجهیزات و همچنین کنشهای بین عوامل گوناگون نظام اجتماعی اقتصادی است آمایش سرزمین بهخودیخود نمیتواند هدف باشد، بلکه بیان جغرافیایی و ترجمان نیان و هدفهایی است که سیاست دولت تعیین کرده است. آمایش سرزمین بهسبب خصلت ترکیبی خود برای همه مقامات تصمیمگیرنده بخش دولتی و خصوصی باید چارچوب انجامدهنده و عطف مشترک را پدید آورد. آمایش سرزمین یکی از وسایل بیان منظور غایی و هدفهای عمدهای است که ملت دنبال میکند که البته تنها قدرت دولت میتواند از آمایش سرزمین، حمایت و پشتیبانی مداوم و لازم را بکند و در موارد لازم، بهویژه میان طرحهای بلندمدت و کوتاهمدت داوری کند. تنها نقش آمایش سرزمین، پیشنهاد جهتگیریهایی برای برنامهریزی و مراقبت در رعایت پارهای همبستگیها نیست. آمایش سرزمین برای آنکه تحقق یابد، باید همچنین بهنحوی کاملا مستقیم الهامبخش و تسهیلکنندۀ اجرای سیاستهای انتخابشده و حل واقعی مسائل عمده باشد. بنابراین متناسب با این سیاستها و مسائل، ابزارهایی لازم است. سازگاری مداوم با زمینۀ محلی و ضرورتهای زمان، اجرای غیرمتمرکز و شرکت واقعی مردم محل را ایجاب میکند. آمایش سرزمین جامعترین نگاه و رویکرد سیستمی در برنامهریزی است که هدف آن یکپارچهسازی فضایی و تنظیم روابط اقتصادی و اجتماعی در گستره سرزمین است که در صورت اجرا ممکن است پیامدهای مثبت گستردهای برای سطوح مختلف فضایی در کشور داشته باشد. این مطالعات بهعنوان سند بالادست اسناد توسعه کشور، الگوی تهیه و تدوین برنامههای توسعه پنج ساله و سایر برنامههای توسعه کشور خواهد بود و در کنار سایر برنامهریزیها ممکن است پاسخگوی بسیاری از مشکلات و کمبودهای جامعه باشد. قانون نیز دولت را مکلف نموده است بهمنظور توزیع متناسب جمعیت و فعالیتها در پهنه سرزمین با هدف استفاده کارآمد از قابلیتهای کشور، سند ملی آمایش را تهیه کند و به مرحله اجرا در آورد. نظام برنامهریزی کشور باتوجهبه بیش از نیم قرن قدمت آن تحولات گوناگونی را تجربه کرده است. بهبیان دیگر در هر برهه از زمان باتوجهبه انتظارات و نیازهای نظام اجرایی و برنامهریزی کشور، ساختار و محتوایی متناسب با آن را جستوجو کرده است. این روند به ظهور رویکردهای بدیل در بدنه برنامهریزی کشور انجامیده است که بعضا بهطور همزمان در کنار یکدیگر توسعه یافتهاند. تعدد جریانهای متعارف برنامهریزی در کشور و ایراداتی که به هریک از آنها بهشکل منفرد وارد شده است و نیز مشکلاتی که در هماهنگی این جریانها وجود دارد، ضرورت اتکا به شیوۀ برنامهریزی جامعی مبتنی بر آمایش سرزمین در توسعه کشور را اجتناب ناپذیر ساخته است. بسیار جای تأمل است که ایران در باارزشترین موقعیت استراتژیکی جهانی قرار گرفته باشد ولی بهلحاظ شاخصهای توسعهای، شرایط نهچندان مطلوبی داشته باشیم. هنر مدیریت نهتنها ارزشمندنمودن ظرفیتهای بالقوه است، بلکه ارزشآفرینی از کم ارزشترین چیزهاست. درسالهای اخیر سازمان برنامهوبودجه چارچوب تهیه برنامههای آمایش برای تمامی استانها را تهیه و فراهم نموده است و برای طرحهای آمایش منطقهای نیز برنامهریزیهایی صورت گرفته و میگیرد.
کتاب مطالعات راهبردی آمایش سرزمین