اگر فرومایگان سخن حق تو را کج و معوج کنند و آن را دامی سازند برای بازی دادن بی خردان، و تو دیدنش را تاب بیاوری، یا بنای زندگی ات فرو بنشیند و تو نظاره گرش باشی.، سر تسلیم فرود آوری و با ابزارهای کهنه ات باز هم آجر روی آجر بگذاری،
اگر هر چه برده بودی را یکجا در بازی روزگار ببازی،
و باز بازی را آغاز کنی بی آنکه حسرتی در دل داشته باشی، اگر بتوانی روح و جان گریزانت را به پیشگاه وجود بیاوری،
آنگاه که آخرین دره های وجودت تو را به ماندن فرا می خواند،
اگر در جمع عوام لب به سخن بگشایی و نجابت حفظ کنی،
هم قدم پادشاهان باشی و درد رعایا در دل داشته باشی،
اگر؛نه از دشمن آزرده باشی نه از دوست،
اگر آدمی در چشم تو یکسان باشد.نه بیش نه کم،
اگر لحظه ای کینه جویی را تنها پر کنی از شصت ثانیه ارزش جاری بودن.
آنگاه زمین و زمان و هر چه هست از آن توست.
ارزشمندتر اینکه آنگاه تو یک انسان هستی فرزندم.
کتاب سوال