کتاب سرپناهی برای سودا

Sarpanahi baraye soda
کد کتاب : 106012
شابک : 978-6009411924
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 386
سال انتشار شمسی : 1401
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 4
زودترین زمان ارسال : 11 آذر
دسته بندی های کتاب سرپناهی برای سودا
قسمت هایی از کتاب سرپناهی برای سودا (لذت متن)
هق هق می کرد و اشک بر گونه اش روان بود رو به برادرش کرد و با التماس گفت: - تورو خدا نرو بذار کمکت کنیم تا مثل اون وقتا حالت خوب بشه، باشه داداشی؟ اما آرش اصلا توجهی به حرف های خواهرش نداشت و لباس هایش را داخل ساک میچپاند. خواهرش ادامهه داد: -به خاطر مامان نرو! نگاش کن ببین حالش خوب نیست اما گوش آرش به این حرف ها بدهکار نبود چشمانش را برداشت و برای همیشه از خانه رفت. سودا هر چه تلاش کرده بود که جلوی او را بگیرد نتوانست و جالا با نگاهی خیره و اشکبار و درمانده به در بسته و جای خالی برادر در آستانه آن می نگریست. نگتی به جانب کادر که بی حال و رنگ پریده روی تخت دراز کشیده بود نگاه نگران و غمگین مادر به او دوخته شده بود و با آنکه رفتن آرش را دیده بود اما باز پرسید: آرش رفت؟!!