کد کتاب : | 108955 |
شابک : | 978-6226528771 |
قطع : | رقعی |
تعداد صفحه : | 207 |
سال انتشار شمسی : | 1398 |
نوع جلد : | شومیز |
زودترین زمان ارسال : | 11 آذر |
آنچه که در دیباچه ی کوتاه شایسته یادکرد است، آن است که گفتاری افزون بر ده گفتار دوره ی دوم، در خردنامه ی خرمی به چاپ رسیده است، با نام اگر فردوسی نبود...؟. انگیزه من، در افزودن این گفتار، زمینه ای نوآیین و نیک بنیادین در شاهنامه شناسی است که نخست بار، در این سخنرانی من بدان پرداخته ام و بر آن، انگشت بر نهادم. این گفتار سخنی است درازدامان که در سومین آیین نکوداشت فردوسی، رانده آمده است. در تاریخ سیستان آمده است که بیت هایی از شاهنامه در بارگاه محمود برخوانده آمد. محمود گفت: " شاهنامه خود هیچ نیست، مگر حدیث رستم. اندر سپاه من، صد چون رستم هست." چه پاسخی داد فردوسی، به این سخن؟ پاسخی کوبنده، ویرانگر، دندان شکن... گفت: "زندگانی خداوند دراز باد! ندانم که در سپاه او چند چون رستم هست؛ اما این دانم که جهان آفرین تا جهان آفرید سواری چون رستم نیافرید." این بگفت و از بارگاه به در رفت. پس از چندی محمود به خود آمد. گفت: "این مردک مرا، به تعریض، دروغزن خواند؛ بباید کشت."