رادار صدایم می کند. می روم پای صفحه رادار. نمی شنوم از رادار چه می گویند. می بینم. نقطه تپنده ناو عراقی به سرعت شانزده گره رسیده و حالا روی رادار دو تکه شده. تمام نقشه های ذهنی ام به هم می ریزد. دو ناو بودند از اولش نزدیک به هم حرکت می کردند و حالا که سرعتشان زیاد شده، موج آن هارا ازهم جدا کرده و چیزی نمانده از موقعیت روبه روی من بگذرند و اگر من کاری نکنم، یکی شان حتما کشتی هارا می زند و بعدش معلوم نیست چه کاری باید کرد. دیر بجنبم حرکت من را هم تشخیص می دهندو خودم را هم می زنند.
درباره مهدی زارع
مهدی زارع، نویسنده و شاعر، در ۱۳۶۰/۳/۵ در سمنان متولد شد. علاقه وی به داستاننویسی او را به کلاسهای محمد حسن شهسواری در مدرسه رمان کشاند و همچنین از حضور اساتیدی چون فیروز زنوزی جلالی، ابوتراب خسروی، مجید قیصری، محمدرضا گودرزی، جواد جزینی و … نیز بهره برده است. وی در رشته روانشناسی عمومی تحصیل کرده است و هماکنون مسئول آفرینشهای ادبی حوزه هنری استان سمنان میباشد.
از مجموعهی بسیار زیبای قصههای دریا،چنان این کتاب جذاب بود که من نشستم شب آنرا بخوانم وچنان غرق خواندن وخودراجای قهرمان دیدن بودم که زمانی که تمام شد دیدم اذان صبح است،بسیار لذت بردم🙏👍