کد کتاب : | 110186 |
شابک : | 978-6227177961 |
قطع : | رقعی |
تعداد صفحه : | 128 |
سال انتشار شمسی : | 1402 |
نوع جلد : | شومیز |
سری چاپ : | 1 |
زودترین زمان ارسال : | 11 آذر |
تا به این شب سیاهی که اینجا ایستاده ام نشده ارباب رویم را زمین بیندازد... مثل سلیمه که خودش جور کرد و داد. مثل رحیم، که تا ته همین راه را به نیت داشتنش رفتم و داد و حالا امشب همه چیز را جور کرده و مردک را قشنگ گذاشته وسط مشتم، میان خانه ای در بسته، تنهای تنها، بی اینکه بعدش احدی به چیزی شک کند... من بایک دنیا کینه میان قلبمو مردک بی هیچکس و کار و پناهی.. تمامش یک لحظه است که تسبیح یشمی رنگ خودش را از دستش بکشم بیرون وخفت کنم دور گردنش... بعد فشار بدهم... فشار بدهم و او دست و پا بزند... فشار بدهم و او بیشتر دست و پا بزند فشار بدهم و به خس خس بیفتد و کم کم صورتش سیاه شود و دست و پایش از حرکت بیفتد وخلاص... و من جنازه ی نحسش را بکشم پشت عمارت وتا جایی که می توانم زمین را گود کنم و چال کنم زیر خاک و آشغال های حیاط پشتی را بچپانم رویش و بروم... جروم بزنم بیرون بایستم سر دو راهی کنار جاده که یک طرفش میرود حرم ارباب و این بار نه به سمت حرمش... که خلاف جایی که همه دارند تندتند قدم بر میدارند برسند، برگردم و بروم خانه ی ابوقاسم و بگویم کار را تمام کردم و حالا الوعده وفا...!